پایتخت شعر ایران

index.png
قلم شما

نوشته ای دلنشین از بانوی هنرمند مهاجر

[ ] نیستی جز من خدایا نیستم جز تو کسی

پس چرا ترس از جهنم پس چرا دلواپسی

تازه فهمیدم تو هستی ذره های هستِ من

ظلم اگر شد بر خودم شد از ضمیرِ پستِ من

کاعناتی،ممکناتی،ابتدا و انتها

آب و خاک و باد و آتش در تو میدارد بقا

تو نه بالایی نه پایینی جهان درجسم توست

کهکشانها ذره ذره پاره ای از اسم توست

تو تولد تو مولد تو منی من ذره ات

گلّه ای از عنصرانی و منم چون برّه ات

از تو توصیفات دیدم در تمام زندگی

کور و کر گشتم، به دست من، عصای بندگی

بندگی کردن برای تو نه عار و ننگ نیست…

تا خدا رفتن همان معنای اصلِ بندگیست

ظلم اگر کردم به خود کردم به روحِ ایزدی

تو برای حفظ جانم ظلم را پس میزدی

اشرفِ جانت اگر انسانِ کوچک جثه است

خوب میدانم که قلبت بیکرانِ غصه است

نسلِ از ما بهتران در ذهنِ تو دارد سکون

چون اگر انسان در آنجا بود میشد واژگون

من برای درک تو در خود سفر ها داشتم

ناگهان بعد از سفر خود را خدا پنداشتم

این تفکر گر چه مثل کفر میماند ولی

یک خدای بی نهایت شد درونم منجلی

در بدن کاوش که کردم چون جهانی ریز بود

این جهان خیلی برای من شگفت انگیز بود

ناخدایی در سرم سکانِ این کشتی به دست

میشکست امواج را و در سواحل مینشست

موجِ اول در تولد بود و کرد از او گذر

کودکی و نوجوانی را پر از شور و خطر

جسمِ برنا را هدایت کرده ذهنِ نا خدا

ذره ذره شد پدیدار از درونم یک خدا

روحِ هستی در منِ ناچیز بود از ابتدا

آه گویا با خدا همراه بودم بی صدا

((هر چه کردم با خودم کردم ))خودم بودم جهان

بازمیگردیم سوی این جهانِ بی کران

کاعنات از ذاتِ ما پژواک دارد درک کن

ذاتِ پستت را اگر تو میتوانی ترک کن

خود اگر خشنود باشی هستی از تو راضی است

تو خدایی کن جهان را ،دین برای بازی است

دین تویی آدم ،جهان آیینه ای از دین توست

ذاتِ پاکت رسم و راه و مسلک و آیین توست

قبله گاهت را عوض کن در خودت قبله بجوی

سجده بر سوی خدایی کن که هستیم ما از اوی

من نمیدانم که فهمیدی خدا را یا که نه؟

کاعناتِ مملو از این ذره ها را یا که نه؟

هستیِ پنهان درونِ ما نمادِ کامل است

از خدایی که تمامش علت است و عامل است

پس خدا را دور از خود مثل گمراهان نجوی

((آب رفته گر بخواهی خوب می آید به جوی))

 

فریبا مرادی (مهاجر )

 

❤️

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir

تصویر نویسنده
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *