پایتخت شعر ایران

index.png
دسته‌بندی نشده

چند اثر زیبا از بانوی هنرمند فاطمه جعفری

خانه

بسته راه نفسم

دلم تنهای تنهاست

سینه‌ام مالامال از درد

 

من؛ تنهاترین شب‌گرد برزخ

من و شبگردی و اندوه و ماتم

کویر حسرت و آهم

پر از بیشه‌ی خشک

شوره زارم

 

دلم تنهاست نمیدانی

لبالب مملو از دردم

اشک‌هایم میان چینی چشمانم می شکنند

و منِ من را کسی نمیفهد😔😔

❤️

باز کاغذام باتوخط خطی شد

حست درگیر غرور لعنتی شد

پاروی عشق و حسم گذاشتی

چرا یهو غرورت غیرتی شد ؟

اینقدر منو پس زدی وندیدی که

تمام وجودم پراز بی رغبتی شد

❤️

از امشب برای تومینویسم

ازتو ودنیای باتوبودن

از انتظار بوسیدنت

گاهی هم از غم هجرت

که هرشب کوله بار رویایت

را به دوش میکشم

از تو و دنیایت مینویسم

از آغوش گرم ونوازش های

دور ،فدایت شوم های واقعی

اما مجازی

از بیقراری های دلم

تپش قلب های مبهم

که آشکارا تورا جار میزند

گاهی هم از مروارید غلتانی

مینویسم که در چشمانم

غوطه وراست از شوق

هرشب از تو مینویسم

به شوق به تو رسیدن

سایه ات کم نشود از

سرقلبم ❤️❤️

💎

چه بگویم زتو که مهربانیت وصف ناپذیر است

خوبی هایت را مینویسم روی قلبم،شاه نظیراست

ازنگاه قلمم تا افقی ناپیدا برای توهمه راخوبی نوشت

با جوهر وجودش محبتت را روی کلبه ی چوبی نوشت

عاقبت گر عمری باشد این همه نیکی را جبران میکنم

می رسد روزی که این خاطرات را دیوان دوران میکنم

 

💙

تورا گم کردم

آن لحظه که

من آشنای تو

و تو بیگانه شدی با من،

دلم از پایه فروریخت

از اینجا که منم

تا آنجا که تویی

تا جنون فاصله‌ای نیست

بیا به تمنای سرشک گل یخ برگرد

و لای غزل های جنون پیدایم کن

💎

زیباترین معاشقه آغوش است.

آغوش تو که دریا باشد،

من شناگر مبتدیم غرق میشوم

دردریای پراحساست ،

وگرمای آغوش تو

ابر چشمانم را می باراند

وقتی که پاییزترینم

به این قشلاق معتادم

💎

بر امواج خروشان نگاهت

من همان ساحل امنم

تا که قایق آرامشت در

آغوشم پهلو بگیرد و

افق تماشای تو سهم

چشمانم شود که

عمریست دلفریبانه

به چشمانم گره خورد

❤️

انتشارات بین المللی حوزه مشق

چاپ انواع کتاب

صفحه اصلی

با مدیریت دکتر فردین احمدی

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

 

تصویر نویسنده
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *