اثری از بانوی هنرمند مریم اسماعیلی ـ انتشارات حوزه مشق
خیال در خیالم باز در کنار تو لم داده ام و سرم بر شانه تو سکوتی که حکم میکند بر خانه تو آه ... باز لب های بیصدا با حسی که لمس میکنیم قلب شکسته را لب به شکایت گشوده ام مگر چقدر دور بود این رسیدن ها ... ؟ من از جدایی رسیدم به باور تو ! منه عاشق شدم آشنای دور دست ها ابری شده ای بشکن بغض درگیرت را گریه کن بر زلفی که پیچیده دور انگشتت گوش کن میلرزد عرش خدا از صدای هق هق من و تو و این ابهام نیست عزیز من این نزدیکیه...