اثری از نجمه نیک نژاد از هنرمندان انتشارات حوزه مشق
آنقدر از برخی روزها فاصله گرفتهام که حتی تصویرخاطرات،دور از انتظار است.
چهارسالهبودم و خیلی تجسمواضحی از آنچهمیگویم در ذهن نیست.روزهای پایانیزمستان و نزدیکتحویل سال نو بود. آنزمان،تنها فرزند خانواده و تنها نوه خانواده پدری،کهبرای همه عزیزدردانه و کانونتوجه جلوه مینمودم.
پدربزرگ تصمیم به یک سفر دستهجمعی گرفت.مادربزرگِبابا، عمو و عمهها،من،مامان وبابا را با خود همراه نمود.مادر تعریف میکرد” از همان اول گریه را سردادی که چرا مادربزرگ و عموی کوچکت همراه ما نیستند؟حتی عمویکوچک از سادگیبچگی،تورا میترساند و میگفت:وقتی به مقصد رسیدی،من خود را به تو رسانده و تورا از گلدستهها پرت میکنم..”
بلاخره اولین سفرزندگیام آغازشد.همین را بهیاد دارم که پدربزرگ خانهای دریک مهمانسرا گرفت و ما آنجا با خانوادهای همسایه شدیم که دختری همسنوسال من به نام مرضیه داشت و حتی پدربزرگ یک ساعت بندقرمز برایم خرید که همانجا به دستبستم.یکدستگاه تلفناسباببازی هم گرفتند و من به خیال اینکه ارتباط با آنور خط برقرار میگردد،با مادربزرگم صحبت کرده و ابراز دلتنگی مینمودم.
من به مشهد رفتم و از حرم یا زیارت هیچچیز به خاطر ندارم.میدانم که یکی از دوستانخانوادگی،منرا رویشانههایش گذاشت و اولینزیارت را انجام دادم.سالها از آن روز گذشته و من که همنام مادر امامرضا(نجمه) میباشم هرزمان که دوستدارم کمی بهیاد آن سفر بیفتم، به عکسقابگرفته خانوادگی که چشمانداز حرم داشته و من سوار بر مجسمهآهو میباشم،نگاه میاندازم.
حالا که بزرگتر شده و دل در گروِ آن اماممهربان دارم، حکمت این علاقه را اولین سفرزندگی و گرهخوردن قلبم با آن دیار نورانی احساس میکنم.
بهیاد اولینسفر مشهد❤️❤️
نجمه نیک نژاد
خدمات ما شامل چاپ کتابهای شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایاننامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید:
09191570936
09393353009
https://hozeyemashgh.ir
انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی