پایتخت شعر ایران

کسی می داند دیشب آسمان دلتنگ که بود؟ هق هق گریه هایش خواب از سر کوچه باغ خیالم می ربود. #النازکرمی         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب   همین الان به کارشناسان حوزه مشق...

با دلی شیدا و رسوا، نغمه خوانی میکنم هی غزل خوان، یارجانی یارجانی ،میکنم در قمارت حکم بازی را تصاحب کرده ام آسِ خاجَم !! شاه دل را آجودانی میکنم درنبودت، دردخود را با که گویم جان من؟! می روم با نخل رویا همزبانی میکنم در سرودم قلب عاشق خودنمایی کرده است با حلاوت ،عشق بازی ها ، نهانی میکنم آب دریا بر زبانم خوب و شیرین می شود بس که من در بحر غمها ، شادمانی میکنم با نگاهت، شهرآشوبی ، نوازد ساز دل هرکه بیند قهوه ات را ، بدگمانی میکنم ای فریبا در لبانت شُرب خُلّاری پر...

وقتی که هستی؛ زمان یک واژه ی اضافیست... شبیه یک اتفاق که شاید هر هزاروپانصد سال یکبار رخ بدهد و شاید هم نه... همچون رقصِ شبتابها در مِه، چون پرواز در شب، و همانند یک تکه اَبر بر پیشانیم در تبی طولانی؛ عاقبت خواستنِ تو پیغمبرم خواهد کرد!   یاسین کیارسی         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم...

شب در میان شبنم ها غرق گشته به سیاهی موهایم طعنه میزند انگشتان نازک خیالم را روی تنه ی بلند و چین خورده ی زمین میکشانم تا سیاهی روز را پنهان کنم ، ماه از پیشانی پدر آویزان است که پینه ی دستانش را مخفی کند پشت تیرگی چشمانش زمین دلخسته فریاد کنان خنجر ها ی زهر آلودش را بر گونه ی صفحه ی روزگارم میکشاند تا.. بینهایت. و من نگران روز آفتابی حزن انگیزی هستم ک دیرتر از هر روز طلوع کند، ساغر نیکوبخت         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق   https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ...

ببار باران غصه را بس که می سوزاند مرا بگذار اشک هایم غریب نباشند رها کن آسمان را، ببار! #ناوک_مژگان   عاشقانه هایت را در گوش بهار بخوان قاصدکی به آسمان بفرست ،جانا باقی اش با من! #ناوک_مژگان   شب خاموشی سکوت و من‌ بیدار غرق رویایی طولانی تر و سیاه تر از شب! #ناوک_مژگان           ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و...

دل من چون کویری خشک وبی آب که میمیردبدنبال تودرخواب اگرکل جهان برمن ببخشن نمیزارم کم بشه یه تارموهات ج،کهنسال       ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب   همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.  ...

آسمان سهم‌ ما از ارثیه عشق است مساحت خداوند در جان آدمیان رقص ماه و مهر نورش ملکوت انعکاس بازتابش در آغوش زمین اندازه گیری مهربانی هاست   مهشید فرمایشیان           ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت ...

روزگاریست آشفته بازار شلوغ...صدرنگ و هزار حرف... پر از بی قراریِ دل های زخم خورده از نامردی ابرِ آسمان هم بارانیست تلخ می بارد از خفقان و وحشت آدمی روزها پایان میدهند به سبزیِ خود میگذرند از آفتاب و خورشید و لبخند جایِشان را می گیرد سیاهی و سردی و غروب و چه دل گرفته هواییست که در آن نه نور باشد و نه دلی برای تپیدن. از یک جایی به بعد چشمانت بسته میشود به هر آنچه زیبا میپنداشتی اش... به ترانه... به قلم... به حرف... و آن روز دنیا با تمام خواه ناخواهی هایش خاکی میشود در دستانت...

💔رفته از دست💔 آهای! ای رفته از دست در خیالم هنوز هست خاطرِ خستگی هایت پشتِ یک دیوارِ بن بست چرا رفتی از جهانم تا که من تنها بمانم؟! شده ام یک شاخه نو سبزِ سبز، اما زیرِ پایِ آسمانم! گرچه دوری از دیدگانم رفتنت را باور ندارم من از این سرابِ سمی از خودم، در حالِ فرارم! همه جا خسته و خاموش قصرِ ساکتِ سیاهپوش شب به شب خاطره هایت گشته با تنم، هم آغوش همه جا گشته خیابان، بی هدف!بدون مقصد! قلبِ زخمیِ مریضم، بی هوا سوی تو پر زد دشتِ لاله‌های قرمز، گشته بی بهار و بی...

مردی بنام علی سیفی 🌹& علی سیفی از وقتی یادش می آمد آسمان همین رنگی بود،در این روستای کویری،همه شبیه به هم بودن،کسی بیش از سفره روزانه اش نمیخاست،برای بیشتر خواستن کسی دست و پا نمیزد،در دل کویر،شاید همچیز با قناعت عجین بود،اما اینها ظاهر قضییه بود،مردم قدر عرق جبین را میدانستند، همینطور،تلاش همسایه برای زن و فرزند برایشان مقدس بود،علی سیفی جوانی سیه چرده بود،کسی نمی‌دانست از کجا آمده،خودش هم همینطور،روزی که چشمهایش را باز کرده بود،چاه کن پیری بر سر راه خاکی،زخمی و مجروح اورا پیدا کرده بود،چشمها را ک باز کرد،نگاه نگران و مهربان موسپیدان یک خانه...