اثری از بانوی هنرمند مینا ابراهیمی _انتشارات حوزه مشق
شب رسید از راه و من تنها در کنار بسترم بیدار مینهم بر بالشی سر را از فراقت میشوم تبدار خفته ای و من به یاد آن چشم های خفته بی خوابم تو همه آرامشی در من من سراپا در تو بیتابم ای امید وآرزوی من لحظهای با من مدارا کن بر منِ دل خسته و تنها خیز از بستر تماشا کن لحظهای در من تماشا کن این همه شوق رسیدن را چشم های بسته ات گویا خسته شد اینگونه دیدن را بعد تو امید بی پایان جان من از هجر شد تبدار هرچه گشتم تو نبودی و گریه کردم...