قلم شما

اثری از زهرا محمدی از شاعران انتشارات حوزه مشق

با دل دیوانه ام لیلای سرگردان شدم روح آواره در این صحرا ی بی سامان شدم با غزل هایی که مانده لابلای باغِ جان بی تو در دالان غم ها ی جهان گریان شدم اشکِ شبنم می چکد بر گونه های انتظار روح و جسم من پریشان گشته وحیران شدم در نهادم، یک نهالِ سبز دل، آشفته بود تا کویر جان، چنان خشکیده و سوزان شدم غنچه بودم می شکفتم در بهاران دلم رنگ زردم را ببین پاییزی وآبان شدم چون غزالی می دویدم در پی عشقی محال عمر من سر رفته است و دخترباران شدم دفترم را باز کردم،...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زهرا محمدی _نشر حوزه مشق

"دخترِ قوی " من از دور از فاصله های غریب تو را بلد هستم از پروانه ی لب هایت از شکوه باورِ قلب افتادنِ تکه الماسی بر سرخی گونه هایت نسیمِ شکوفه های پیراهنت در نوازش پوست لطیفت از گرمی شمع بر سر انگشت های سردت نیلوفرِ نگاهت که بر جانم گُل می دواند فرا زمینی شدن از بندِ رنگ های دنیا رها شدن حریرِ واژه ها که ظریف، روحم را در نفس های تو می بافد از آسمان جسارتِ تو بر تُندرهای وحشی ای نازنین دختر تو را قوی شناختم ..... زهرا محمدی         ❤️❤️  روابط...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زهرا محمدی _نشر حوزه مشق

"شور جوانی ام" شور جوانی ام را در کدامین کوچه پس کوچه های غرور جا گذاشته ام که با بغض در گلو گره خورده خاطرات را مرور می کنم؛ در کدام در گیری ذهنی و هیاهوی عشق حواس پرتی گرفته بودم به خیالم به سر و سامان رسیده بودم اما ؛ سرنوشت چیزِ دیگری رقم زد؛ خزان ،باور هایم رابرگ برگ کرد جسور شدم نقشِ دخترِ قوی را بازی کردم بی پروایی کار دستم داد باید از نرسیدن ها می ترسیدم از بی عشق ماندن از بیمار شدن تنهایی عمیق می ترسیدم ... هر لحظه تاوان ِروزهای درماندگی ام را...
قلم شما

پر پرواز اثری از زهرا محمدی از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

پرِ پرواز تا که از عشق تو من آواره ی صحرا شدم دلشکسته با خدای خویش هم نجوا شدم خرقه پوشی گشتم و دیوانه ای خانه به دوش خسته از جور زمانه، تارک دنیا شدم با خدای خویش گفتم آنچه در دل داشتم لب گشودم پیش او رسواترین رسوا شدم سر به زانوی خیالش چون نهادم نیمه شب مست از بویش خرامان واله و شیدا شدم گفتمش ای عشق ای معبود من، حی ودود از لبانت تا شنیدم نکته ها دانا شدم کور بودم من در این دار مکافات ای خدا تا نظر کردی به حالم ناگهان بینا شدم همچو...
قلم شما

اثری دلنشین از بانو زهرا محمدی

ای چشم سیاهت چون آهوی تماشایی ای ناز نگاهت شد سرمنشا زیبایی   تو برگ گلم هستی، من شبنمی از اشکم با صورت ماهت چون خورشید اهورایی     با خواب وخیال تو، در خلسه ی خاموشی رویا زده ام هر شب تا صبح که می آیی   در ساحلی از دریا با موج سکوت شب من باشم واین عشق و اشعار شکوفایی   تا کشف کنم جان را، اسرار درونم را ای لولو و ای مرجان در باطن دریایی   آرامش محضی تو در خلوت تنهایی در مانده ام ای یارا ، ای نفس مسیحایی   دنیا و جهانم...