اثری از بانوی هنرمند آذر غلامی _نشر حوزه مشق
""" شرنگ دوریت """ برخیز و در آغوشم گیر بگذار آتش لبهایم به پای قدم هایت شکوفه بزند و خودنمایی کند آخرین تصویر لبخندت را در خیالم نقش بسته ام ناگاه شرنگ دوریت رگهایم را به انجماد می کشاند حال خوشی ست در این هیاهوی غریبانه نبض دست نرمت نرم نرمک مرا در هوای تو گم کند چه شیرین است دشت شقایقی چشمانت منِ مجنون را به اسارت می گیرد بی صدا با سوسوی چراغی غربت شب را قدم میزنم و هبوطِ سرکِشم تنها تو را می خواند # آذر غلامی ۹ آبان ۱۴۰۲ ۸۴✍ ❤️❤️ روابط...