پایتخت شعر ایران

ای شب تار ، ظلمت خویش را در قلبهای شکسته می چکانی … و دل نازک خواب را در قفس خاطره ها می تکانی … دیده ای ! آیا پرنده ی شکسته بال را ، زخم بیشتر   در بال هایش ، می کشانی … ای شب تار ، در سنگلاخ حوادث ، اشک افزون ، چشم ها را می فشانی … سنگدل ، شعرها را ، رویا را، شعله وار تو می سوزانی … ای شب تار .. شادی جدی ✏️       خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به...

{تو، انتها نداشتی} آن زمان که از شوق و التذاذ ادبی بالا در جشنواره های شعر و ادب شرکت می‌کردم، فقط برای تو بود ..آخر، ادبیات من با تو شکل گرفت از همان بچگی.. زمانی که پای درد و دلت می‌نشستم و گذر زمان اصلا برایم اهمیتی نداشت، فقط برای تو بود که انتها نداشتی.. آن قهوه ای که نصفه رها شد و به کامم برخلاف عرف مألوف، شیرین آمد فقط برای تو بود که انتها نداشتی .. بغض، نفرت، عشق آری عشق تمام تمامش برای تو بود که انتها نداشتی .. من آمده بودم که بمانم پای تمام بی...

خواهی ببینی که ویرانه وشیدایم بنگر به من ساقی باز محو تماشایم این شهر دلم هرگز آرام نباشد یار خنجر تو نزن بر من دانی که تنهایم   حبیبه چناریان نخعی       خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید: 09191570936 09393353009 https://hozeyemashgh.ir انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی

جزیره۱ گذشته رفته از یادم تو دادی پَرِ پروازم غم و به کوچه پس دادم میدونی، تو رو دوست دارم چقدر خنده بهت میاد جزیره ست اون دوتا چشمات نگات احساسم و هل داد بهم عشقت شده اثبات دریام باشم،ولی باز، دلم به مو بنده‌ عشقو میگم !بی تو ، به روم نمی خنده این حجم از درد، تُو شعر ،یه بغض تُو آهنگِ هر جا باشی تو ، دلم برایِ تو ، چه دلتنگِ ترانه : آمنه غریب   💎💎💎💎💎     جزیره ۲ من همون جزیره که ، تو قلب دریام کی میگه کنار تو ، یه نخل...

در تاریکی شب،نورشمع رقصان تنهایی در دلم،پروانه ای گریان باز هم میسوزم،در این خلوت خاموش آرزوهای بی پایان،در دلم جاودان   نگار فروغی     خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید: 09191570936 09393353009 https://hozeyemashgh.ir انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی  

(بیقرار) عصرِ جمعه عجیب دلتنگی کنجِ خانه می نشیند و زُل میزند به چشمانم عطرت جاریست در لحظه هایم گوش کن، صدای قلبم که بیقرار می کوبد کاش! باران بودی و من بی چتر در صدای خنده هایت خیس می شدم، تا تپش قلبم از شوقِ نگاه تو دوباره جان میگرفت. ✍️#رویا_⭐ابراهیمی       خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید: 09191570936 09393353009 https://hozeyemashgh.ir انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی

و وعده خدا حق است همانی که فرمود خانه یشان از خانه عنکبوت سست تر است.درود بر غیرت غیور مردانی که بار دیگر نشان دادند که دفاع از این مردم و دفاع از این خاک وظیفه آنان است حتی اگر پای جانشان در میان باشد.بزرگ مردان امشب شبی پر ستاره را برای مردم نمایش دادند که مدتی بود منتظر آن بودند .موشک‌هایی که به آسمان اسرائیل هدف گرفته شد خیبر نام دارد یهودیان این اسم را خوب می‌شناسند.شاید امشب ذره ای از نگرانی کودکان غزه را درک کنند .بر بلندای گنبد آهنین آتش بازی انجام شد که برای آنها همانند...

خواستن شمع ظهور مهدی رو خاموش کنند، ابلهان هرچه فوت کردند ما روشن‌تر شدیم. به حاج قاسم فوت کردند، به حاج اسماعیل هنیه، به سید حسن نصرالله، به هر مرد خوبی که تو این ولایت برای علف‌های هرز خط و نشون می‌کشید فوت کردن، ولی ما شعله‌ور شدیم، خون مردامون نور شد و تو شمع سربازای مهدی ریخت. هرچی خار تو این باغ بکارند باز هم چیزی از لاله‌هاش کم نمیشه، چون اینجا خونه‌ی گل‌های محمدیه، کندوی پروانه‌های عاشقه. لبنان و غزه و ایران فرقی نداره وقتی فرمانده یکیه. چه ساعت یکی و بیست دقیقه باشه، چه خبر‌ها بین مرده...

با بوسه‌های داغ بر فکرِ کاش می‌شدم گاهی به گام در می‌شوم از خود گامی به خویش در می‌نوردم تو را بَرسانِ ابری که می‌پوشاند قله‌ی بلند را تنهایی‌ام را می‌پوشانی علی ابویی خرانق   خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید: 09191570936 09393353009 https://hozeyemashgh.ir انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی

«در وصف معلم» چه کس زبان مرا به خواندن گشود؟ مرا رسم آموختن کی نمود؟ مگر من چه بودم؟ ضعیفی ز عقل مرا عقل و دانش چه کس ره نمود؟ به معراج برد و به کرسی نشاند خدا را معلم به من وانمود چو پیغمبران باشد این روح پاک مرا روح و ایمان به رضوان گشود سزد گر بسایم به پایش دو چشم چو کوری بُدَم گر سراجم نبود به دستم چه کس داد لوح و قلم؟ مگر این فرشته، معلم نبود؟ «مریم سلطانی؛ دبیر ادبیات ناحیه یک یزد»     خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته،...