پایتخت شعر ایران

بیزارم از جنگ، چون بی سواد و مکتب ست! نه شناسنامه آدمها می خواند، نه دفتر مشق بچه ها را ! کور ست ! امید و آرزو نمی شناسد! سند ازدواج نو عروسان نمی بیند! مدرک دانشگاهی تحصیل کردگان نمی بیند! غرور و جمال دختر و پسران جوان نمی بیند! فردای کودکان، آرزوی انسان ها، رؤیاها، دلتنگی ها و حسرت هایشان را نمی بیند! کر ست! صدای مادران در فراق فرزندانش نمی شنود! صدای پر پر زدن پرندگان نمی شنود! صدای حق ، صدای مظلوم نمی شنود! ادب ندارد ! پای می گذارد روی خانه و شهر و آدما! روی...

کتاب داشته باش، حتی اگر وقت یا مهارت نوشتن نداری! چاپ کتاب برای ارتقای شغلی و اعتبار اجتماعی با همراهی انتشارات بین‌المللی حوزه مشق آیا همیشه آرزو داشتی یک کتاب به نام خودت داشته باشی؟ دوست داری وقتی اسم تو را می‌خوانند، عنوان «نویسنده» کنار آن بدرخشد؟ می‌خواهی برای ارتقای شغلی، مصاحبه‌های حرفه‌ای، عضویت در انجمن‌ها، جشنواره‌ها یا افزایش اعتبار اجتماعی‌ات، یک کتاب در رزومه‌ات داشته باشی، اما نه وقتش را داری و نه بلدی بنویسی؟ ما اینجاییم تا بهت بگوییم: تو فقط بخواه؛ بقیه‌اش با ما. انتشارات بین‌المللی حوزه مشق، به مدیریت دکتر فردین احمدی، اینجاست تا رویاهای خاموش...

تبدیل پایان‌نامه و رساله دکتری به کتاب رسمی و قانونی در سریع‌ترین زمان با مجوز رسمی وزارت ارشاد انتشارات بین‌المللی حوزه مشق، انتخاب اول دانشجویان ایران دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتری هستی و پایان‌نامه‌ات را با هزار زحمت و تلاش نوشته‌ای؟ دوست داری این اثر علمی، به‌جای خاک خوردن در بایگانی دانشگاه، به یک کتاب رسمی، ماندگار و قابل استناد تبدیل شود؟ آیا می‌دانی تبدیل پایان‌نامه به کتاب، نه‌تنها امتیاز علمی فراوانی دارد، بلکه یکی از قوی‌ترین ابزارها برای ساختن رزومه، عضویت هیئت علمی، چاپ مقالات و موفقیت شغلی است؟ اگر جواب تو به هرکدام از این سؤال‌ها مثبت است،...

من از شب، من از روز، من از تداوم کسالت‌بار لحظه‌های خاکستری، از وحشت نقاب‌های برافراشته، پناه می‌برم به تو؛ به جغرافیای کوچک آغوشت! #ساحل_اربابی         از قلم تا جاودانگی... با شما! انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت می‌کند. ما به جای ساختن کتاب‌های سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان افتخار می‌کنیم. هر نقدی که از روی خیرخواهی و سازندگی باشد، گوش جان می‌سپاریم؛و با قدرت به مسیرمان ادامه می‌دهیم. خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک،...

«خیال» خیالم سرزمین و زادگاهِ عشقِ توست عشقِ تو در خیالم خانه دارد باغ دارد پنجره و خیابان و چند پیکِ صبر و چند کوچه ی انتظار دارد عشق تو در خیالم خواب دارد رویا و امید و خیال دارد من اگر عشق تو را از خیالم بیرون بیندازم قلبِ تمامِ جنگ زده های آواره ی جهان به درد خواهد آمد و اشک از دیده ی تمامِ بیگانگانِ رانده شده از وطن، بر دشتِ غربت، جاری خواهد گشت من اگر عشق تو را از خیالم بیرون بیندازم امیدِ تمامِ رویاها به بن بست خواهد رسید و نسل آرزوها تا ابد،...

شعری در وصف کهگیلویه«بلاد شاپور» پخش شده از شبکه مستند سیما :::: کهگیلویه شهر من، شهر آن نیلوفران شهر گلهای قشنگو بی بال و پران سخن از مهد دیارم، بسیار آمده قلب پاکش اما،باز گرفتار آمده با توام ای شهر من، روزهای خوب و دیرینت کجاست؟ دشت های سبز و خرم، چشمه های آب شیرینت کجاست؟ هر که آمد قول داد، تا باز آبادت کند از حصار فقر و بیکاری، باز آزادت کند وعده هایی که، در خاطرِ دیوار ماند شهر من، آوارش، همچنان آوار ماند شهر من، گرچه غم انگیزی هنوز در حصارِ زخم پاییز ست هنوز گرچه دشت...

تقدیم به تمام دختران سرزمینم دختر که باشی میشی عزیز دل بابا و نفس های مامان دختران رحمت خدا هستند که زندگی را سرتاسر برکت میکنند دختران شاعران احساس زمین اند که از نگاهشان کلی شعر میتوان سرود... دختران قدرتمند دنیا را دگرگون میکنند و با تمام نشدنی ها خداحافظی میکنند شاعره : الهه گزمه ( الماه)       از قلم تا جاودانگی... با شما! انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت می‌کند. ما به جای ساختن کتاب‌های سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان...

یک رخداد واقعی (داستان) #پدرم‌چه‌کاره‌است؟ زهرا پنج‌ساله بود ... پدرومادرش بعد پنج‌سال از ازدواجشان تنها همین دختر زیبا را در روز تولد حضرت فاطمۀ زهرا (س) از خدا هدیه گرفته بودند. زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای داشتند. یک خانواده آرام و با خدایی بودند. یک روز که زهرا از خواب بیدار شد مادرش را در حال گریه دید سؤال کرد ولی مادر هیچ جوابی نداشت به زهرای کوچولو بدهد. اشک در چشمانش خشکید. زهرا روز مشغول بازی شد و شب سراغ پدرش را گرفت. مادرش چون جوابی نداشت گفت: «پدرت چند روزی رفته مسافرت، اما زهرا دلش طاقت نیاورد و گریه کرد....

سایه‌ی امن پدر به شوق دست‌های مهربانت پدر جان دلم آرام می‌گیرد به جانت پدر جان تو تکیه‌گاه روزهای سخت زندگیمی به زیر سایه‌ات آسود جانم پدر جان نگاهت آسمانی بی‌غبار و مهربان است خدا را شکر دارم آسمانت پدر جان اگرچه ازغم ما چین نشسته بر جبینت هنوزم استوار است این جهانت پدر جان برایم عشق را معنا نمودی با حضورت چه خوشبخت است فرزندت پدر جان امیدم، تکیه‌گاهم، بلند باد سایه‌ات دعا باشد همیشه بر زبانت پدر جان سلامت باشی عمرت بلند باد پدر جان پدر آیینه‌ی خدا پدر ای اولین طلوع مهربانی به جانم ای نجوای باران...