سه اثر از بانوی هنرمند اعظم احمدوند را باهم بخوانیم
https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir خواب دیدم کبوتری هستم پر و بال بسته کنج قفس بی خیال از هوای آزادی بی نصیب از دمای گرم نفس آب و دانم کمی محیا بود ورد ذهنم تفکرات عبث با نسیمی وزید یاد تو و قرص ماهت ربود داس هرس خون دل های من شتک زد باز توی دشت های پر خروش طبس تو خیالت برای من کافی ست ای حضورت تهی ز هر چه هوس..... ❤️ شنیده ام پشت تپه ها دشتی است پر از شقایق های وحشی به اندازه ی تمام رنگدانه های قرمز لمیده بر گلبرگ های شقایق ها ، رام خواستنت شده...