اثری از بانوی هنرمند شادی جدی _نشر حوزه مشق
شب که می پاشد، لحظات همهمه می کنند و ماه در صفحه ی قلبم شعله ور می شود .. قلبی که سالها در محراب نور تپیده، همراه شمع ها و پلکهای سیاه شب مرا رها می کند.. آه! شب مرا بارها به پنجره های پولادین و دهلیزهای خسته و یقین ساعت می سپارد… نگاه جستجو گرم از تن سپیدارهای راز آلود ، قصه می دزدد… شمع های شعله ور با بدن سربی تا فلق می سوزند و صبح هنگام با اولین سپیده می میرند.. دقایق ، عمرشان را می رباید و شمع های زنده تمام می شوند… شمع های کوچک...