پایتخت شعر ایران

فصل نقاب‌ها می‌سراید آفاق که جهان تاریک است! من برای تو۰۰۰ برای ما۰۰۰ برای آن جنین ندیده روی دنیا۰۰۰ برای حال تب دار وطن! پریشان‌تر از آنم که تو می‌پنداری! سخت است زیستن در جهانی که با ان موافق نیستم ۰ تاریخ از کنترل خارج شده،هیچ ثبت افتخار آمیزی ازاین مقطع برای آیندگان ندارد به جز جنگ ،فریب ،درد،غم ودروغ ونقااااب! همچو مرگ است زیستن در این سرای فریب اعتماد کجاست؟؟ پشت نقاب فریب! جولان میدهد هوس۰۰۰ روی شاخه‌های سیب! رونق بازار دلقک است! انزوای عالم وادیب۰۰۰! جاماندگانیم همه در فصل آفتاب منجمد ! فروکاهیده‌ایم به سایه‌های دروغ خود گفته...

۱. رد خاطرات درامتداد تنهایی درکوچه پس کوچه های انتظار درغروب آرزوها گاه رد خاطراتی دردلت طوفان به پا می کند که هیچ ناخدایی نمی تواند کشتی طوفان زده ی عشق را به منزلگه عشاق رساند     ۲. پاییز گاه درکوچه انتظار فقط برگهای پاییزیست که مرا صدا می زند ولی پاییز نمی داند کوچه دلتنگ رهگذران درخت دلتنگ برگها ومن دلتنگ تویی که سالهاست منتظرم       ۳ .با آنکه ندارمت ببین توخیال منی تورو ح وجسم منی عمرمنی توگریه هرشب منی انتظار غروب جمعه‌ای منی تو شونه ی خیالی من وقتی باهق هق سربه دیوار میزارم...

پر رنگ کردی پاره خط های موازی را؟ یا بر رخ من می کشی علم ریاضی را از پیروان مکتب عشق حقیقی باش یا پاره کن اوراق این عشق مجازی را با دست خالی  سرو قامت باش در پاییز تاکه برافرازی لوای  بی نیازی   را با سر به زیری پر ثمر باش و نکن تمرین مثل گیاه هرزه ای گردن فرازی را بازیکن اصلی این میدان مواظب باش تا بر حریفانت نبازی مفت بازی را حرفی برای نسل آینده اگر داری گمتر بکن باز آفرینی فعل ماضی را باشیوه ی باران بزن نت های آهنگت تا جا بیندازی شکوه تکنوازی...

داستانک قیم دوباره باران با آسفالت دعوایش شده است. سرِ خاک؛ باران اشک می ریزد و به سینه ی آسفالت مشت می زند. می خواهد به خاک برسد. ولی آسفالت جلویش را گرفته. شهردار قیم باران پشت پنجره می آید. به صحنه نگاه می کند و می گوید:«فایده ندارد عقدش می کنم برای فاضلاب!»     هایلایت شبنمِ روی گلبرگ‌ها از صبح می‌زند که بنویس! می خواهم ننویسم. پررو! پررو! هر بار که عشقش می‌کشد که نمی‌شود. تازه آن دیشب بود که باران زد و تا صبح صدای تیک تیک ناودان همسایه تلنگر می‌زد؛ یادت می‌آید آخرهای مرداد شصت و...

دکتر فردین احمدی کار آفرین عرصه فرهنگ و هنر با مشاور وزیر اقتصاد و دارایی دیدار کرد. صبح روز شنبه ۹ دیماه ۱۴۰۲ دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات بین‌المللی حوزه مشق، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر با مهدی محمدی مشاور وزیر اقتصاد و دارایی و مدیر کل روابط عمومی و اطلاع رسانی این وزارتخانه در جلسه‌ای پیرامون وضعیت چاپ و نشر کشور و همینطور شرایط شاعران، نویسندگان و پژوهشگران این مجموعه به گفتگو پرداختند. دکتر احمدی با اشاره به اینکه نشر حوزه مشق یکی از مجموعه‌های جوان حوزه چاپ و نشر می‌باشد که بعنوان جوانترین ناشر ایران مدیریت این...

گاهی درد آشیل پا را به زانو در می آورد تا همیشه در روی یک پاشنه نچرخد بابغضی زرد کلمات را به زور از دهان استحاله  بیرون میدهد گوشی موبایل می نالد تا جیغ زجر را دورتر از آینه به تصویر در آورد و من ، خودِ مه زده مه الود ! دست و پا میزنم تا از استوانه ای معلقِ تاریک که مرا در خود می کشد رها سازم بین مُردن و ماندن ! درمانده ، فقط گوشهایم ونگ ونگ دنگ دنگ ضربه می زند صداهای مبهم را هر چه جان میکَنم حلاجی کنم منصور نمی شوم  تا رهایی...

اه از برکه تنگ نیلو فر در پی اب ماهیان فکر سفر نیست ایینه به مهتاب تا زند شانه پریشان وای صیاد چی بی دام کند صید وچه زیبا شده پهن سفره ی مرگ اه ازین برکه ی تنگ حسن اکبرپورmd گیلان املش     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت...

پایدار باد قامتت ای سرو جاویدان پدر🌸 گاهی دل ،خو استه ها دارد. انگار دل، دور و نزدیکی سرش نمیشود. انگار یادش میرود که دیگر بزرگ شده. انگار قبولش سخت است که با خود بگوید، فراق سر راه است و سدی بر دل شده و اینکه انگار آیینه را قبول ندارد که خود بزرگ و پدر پیر شده. گاه گاهی، این دل به جای حس کردن، کاش ها فقط، اه میکشد و اه و اه با خود میگوید کجای رویا و خواب و خیالی ای دل روزگاری بود و گذشت و دیگر باید به تقدیر فاصله عادت کرده باشی به...

نام اثر : قهرمان مثل یک کوه عظیم و استوار من پناه قلب بی تابت شدم خسته تن بودم ولی در این حصار جای تو درگیر مردابت شدم هر قدم همراه تو بودم ولی مثل آواری فرو رفتم به خاک من زمین خوردم ولی بازنده نه قهرمان را از سقوط خود چه باک زهرا عباسی         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله...

انسان ذات شریفیست که آدم آن را ربوده است پَست در نگاه خویش لُخت در آیینه با عالم غریبه چه در دامن سرسبز زمین است؟؟! سیاهی شب زیباست ستارگان جامه برتن می کنند او خواب است بوی مادر می آید چشمانش همیشه در خواب نیمه باز بود ترس از رفتن او...! نه ، هنوز اینجاست بخواب دلبندم خواب می دیدم تپه های سبزِ آشنا را پاهایم رقص بهمن ها را حس می کرد گل سرخ هم آنجا بود تنها، درمیان بابونه های عید باد، بازی با چین های دامن گل گلی ام را بهانه کرده بود دیدمش! آنجا بود! درخت...