اثری از بانوی هنرمند رقیه طاهری_نشر حوزه مشق
خواستگاری بی موقع تقریبا دو سال می شد که عاشقش شده بودم. تو یکی از کانون های دانشگاه دیده بودمش. اسمش سارا بود واسم من هم مجید. با هم یه سلام و احوال پرسی ریزی داشتیم. البته داشتم. خیلی از سلام ها بی جواب می ماند. شاید باور نکنید بخاطرش کلاس های خودم را می پیچوندم و سر کلاس روانشناسی می نشستم. برای اینکه سر کلاس ها کم نیارم چند کتاب از فروید و پونگ ونیچه وخلاصه تمام کتاب های روانشناسی و فیلسوف که قبولش دارن رو می خواندم. سر کلاس ها با انگیزه ی خود نمایی غیر مستقیم...