پایتخت شعر ایران

آدمک صبر بکن ، چادر ِحوا مانده پشت ِ فردوس برین وسوسه ای جا مانده خنده از درد ِ یتیمی شده افسرده و زار آخرین دلخوشی اش در رگ ِ دنیا مانده منم آن شاعر ِ ناچیز که شعر و غزلش روی ِ سنجاق ِسرِ دخترکی جا مانده اگر آن آینه در دامن دیوار شکست پس چرا در هوس ِ یک بغل و ها مانده ؟ دلکم دخترکی ساده ، که بعد از وصلت آبرویش ، کف ِ دستان ِ تشک ، وا مانده فصل کوچ است ، حواصیل مرا گم نکنید جفت ِ او کُنج ِ سرابی ، تک...

اجازه هست کنارت کمی قدم بزنم؟ جهان سرد خیالات خود به هم بزنم؟ برای قصه غمبار بی تو بودن ها به یمن عشق سرانجام خوش رقم بزنم؟ دوست گرم تو دستان سرد من گیرد. میان هرم نفس هایم از تو دم بزنم به سر زمین شرر خیز آرزو هایم به یاد عشق تو نقشی زشهر بم بزنم دوباره حرف وداع وهجوم دلتنگی مخواه شیشه عمرم به سنگ غم بزنم به کوچه باغ غزل های من قدم بگذار که روی دفتر تنهاییم قلم بزنم. اجازه هست که با این دل پر آشوبم به روی جاده احساس تو قدم بزنم؟   ج....

دلم تنگ است برای آسمانی پر از خیال باران، برای جاده ای که بگوید تا رسیدن به تو راهی نمانده، دلم تنگ پریدن است؛ پریدن در خلوت خیال خلود در بر تو. و اینک زنی که با عطر ساده لاله ها راهی کوچه باغ اردی بهشت می شد، بی تو در دایره ی گنگ خلوت خیال خود تنها مانده! بیا دست دلتنگی ام را بگیر و من را به نقطه ای دور ببر. جایی دنج در گوشه ای آرام من باشم و تو تو را به دو فنجان شعر میهمان کنم. کاش می آمدی تا شانه به شانه ی دلتنگی...

تلخی دوری تو شوق خزانم را گرفت آنقدر دیر آمدی گریه امانم را گرفت مثل یلدا هوس دیدن تو طولانیست آتش عشقت تمام دودمانم را گرفت هر شب یلدا به یادت فال میگیرم ولی درد این مصرع غزل تا استخوانم را گرفت گفت حافظ مبتلا هستی به اندوه فراق بغض سرکش در گلو راه بیانم را گرفت بیت بعدی او ولیکن مژده دیدار داد بعد از این مصرع دگر لکنت زبانم را گرفت در میان سجده هایم من طلب کردم تو را در تمنای تو بودم خواب چشمانم را گرفت آمدی ،رفتی ولیکن عطر تو جامانده است درد جاماندن بماند،عشق،ایمانم...

آن هنگام که سایه ام از من دور می شود آخرین نفس های خورشید را می توان شمرد تاریکی ام ریشه خواهد زد در ذهن هرج و مرج شب و فرو می رود تورم زمانِ صفر درفکرِ درد کشیده ی شهر می توان طعم تُهی ِ هیچ کس بودن را چشید می توان شورش کرد و به خیابان آمد بلند بلند آواز خواند بلند بلند مرتکب جرم شد و رقصید بلند بلند تا مَرز مُردن خندید به مانکن های بی سر و شکم برآمده ی ویترین ها آنقدر که از درد ِدل پیچ به خود آنقدر می توان پیچید به...

گر گرفته ام مصلوب شده ای بر بیرق بی ستون و قلبی که تراشیده شد میانِ تراشه های سینه ام تن مرداری که پاپیچ توهم بود قسم به استخوان به شاخه های شکسته ام که ساز شد تا متلاشی شود رنج مدام بر شقیقه ام و خاکستر طیف هایی که یورش میبرند هر سپیده بر گرگ و میش تنم #عاطفه_غلامزاده         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و...

  آیین رونمایی از کتاب ماه آسمان قلبم به قلم: الهه گزمه ( اِلْماه) یکی از هنرمندان انتشارات حوزه مشق با حضور استاد حسن اسدی برگزار شد.             ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه...

من بیش از حد فکر میکنم و عمیقا همه چیزو حس میکنم . مثلا یه نخ نازک رو تبدیل به یه طناب محکم میکنم ، وصلش میکنم به یه لنگر و در نهایت پرتش میکنم تو یه اقیانوس ژرف و عمیق... البته این برام مهم نیستا . . من با این چیزا غرق نمیشم... اینکه مردم نمیفهمن ریز به ریز کاراشون ؛ ریز به ریز رفتاراشون . . باعث میشه چقدر خودخوری کنم . چقدر فکر کنم . این باعث میشه ك غرق بشم و غصه بخورم :)! ستایش زنگنه       ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه...

عاشق آمدن های غیر منتظره هستم... مثلاً هوا ابری، مه آلود با احتمال توده سرما شدید باشد، تو بیایی گرما بخش دلم در طوفان های سرد سرنوشت بشوی، یا مثلاً هوا شناسی هوا آفتابی پیش بینی کرده باشد، باران ببارد، بشوید غصه ها را، خستگی ها را، نا امیدی ها را و جویبارهای دلتنگی مرا به دریا دلت روانه کند، من عاشق آمدن های غیر منتظره ام!   از رقیه (یاسمن)اکبری       ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق   https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی...