اثری از هنرمند فرهیخته جمشید بصیر مهر_نشر حوزه مشق
آن هنگام که سایه ام از من دور می شود آخرین نفس های خورشید را می توان شمرد تاریکی ام ریشه خواهد زد در ذهن هرج و مرج شب و فرو می رود تورم زمانِ صفر درفکرِ درد کشیده ی شهر می توان طعم تُهی ِ هیچ کس بودن را چشید می توان شورش کرد و به خیابان آمد بلند بلند آواز خواند بلند بلند مرتکب جرم شد و رقصید بلند بلند تا مَرز مُردن خندید به مانکن های بی سر و شکم برآمده ی ویترین ها آنقدر که از درد ِدل پیچ به خود آنقدر می توان پیچید به...