_ چرا هیچ وقت سعی نکردی که در مبارزه با من، برنده بشی؟؟
_ چون هیچ وقت به دنبال قدرت نبودم؛ من هرگز به فکر برتری بر کسی که خود خودم بود، نیفتادم.
_ خود خودت؟!
_ برات عجیبه؟! واقعا در این مدت، نفهمیدی که من خودم رو از تو می‌دونم؟!
_ چرا باید این رو می‌فهمیدم؟!
_ راست میگی؛ تو اینقدر خودخواه بودی که حتی به خودتم فکر نمیکردی، چه برسه به من؟!
_ من، مثل پدر بودم، همیشه.
_ 🙂 دقیقا، به خاطر همین هیچ وقت دنبال قدرت نبودم. قدرت، من و پدرم رو از هم دور کرد. قدرت، نذاشت هیچ وقت احساس واقعی درونمون بروز پیدا کنه، من بخاطر همین همیشه از دید تو، بازنده بودم.
_ اما تو یه بار گفتی« قدرت، همه چیزه».
_ درسته، قدرت همین الآنم همه چیزه؛ تو بخاطر قدرت داشتنت، آنچه در درونت نسبت به من بود رو پنهان کردی؛ فقط بخاطر قدرتت.
_ داری میگی، داری میگی من چون قدرتمند بودم، نفهمیدم تو، یعنی خود خود من؟!
_ دقیقا، تو هم قدرتمند بودی و هم خودخواه؛ بذار بهتر بگم قدرت، خودخواهت کرد.
_ میگی الان چیکار کنم برات؟
_ هیچ چی؛ تنها کاری که میتونی کنی اینه که بیشتر به قدرتت ببالی چون آدمها بدون چیزی که باهاش بزرگ شدن، میمیرن و من، مردن تو رو نمی‌خوام ..💔
_ با اینکه تنهات گذاشتم و رنج کشیدی بازم میگی نمی‌خوای بمیرم؟!
_ تنها قدرت من در زندگی، زندگی کردن و رنج کشیدن با تنهایی خودمه؛ به قول آلبر کامو، اونجاست که دیگه چیزی از زندگی نمی‌مونه که یاد نگرفته باشم:)
_ بذار اقرار کنم پس تو قدرتمندتر از منی:)))🤍

وقتی انسان آموخت که چگونه با رنج هایش تنها بماند؛ آن وقت چیز زیادی نمانده که یاد نگرفته باشد… ”

– آلبرکامو

فاطمه قربانی💜۰۳٫۰۶٫۱۳

خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید:

09191570936
09393353009

صفحه اصلی

انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی