قلم شما

نمایشنامه ای از بانوی هنرمند پرستو مهاجر _انتشارات حوزه مشق

 

‌‌‌‌‌‌ ‌‌ نمایشنامه

(خرگوش کوچولو دوست نداشت حمام بره)

نقش ها :

خرگوش کوچولو :

مامان خرگوشه :

بابا خرگوشه :

آقا کلاغه :

آقا ببعی :

خانم مرغه :

آقا خروسه :

آقا روباهه :

بز دانا :

صحنه اول :

خرگوش کوچولو زرنگ وباهوش درجنگل سرسبز

وپردرخت ودشت وچمن با مامان و باباش

زندگی می کرد وهر روز برای خودش شعرای

قشنگی می خواند .

 

شعر : من خرگوشی زرنگم ! سفید وخوش رنگم

درجنگل ها می پرم ! هویج و خیلی دوست دارم

ازتنبلی بی زارم ! مامان وبابا دوست دارم

هرکسی که منو ببینه میگه خرگوش کوچولوی

ما اینه !

خرگوش کوچولوی ما یک عیب خیلی زشت و

بزرگی داشت و این بود که دوست نداشت اصلا

حموم بره و از حمام کردن به شدت بدش

می اومد .

مامان خرگوشه: خرگوش کوچولو وقت حموم

کردنه آماده شو بریم حموم .

خرگوش کوچولو: من حموم دوست ندارم ازآب

بازی بیزارم ! شما خودت به تنهایی حموم برو.

مامان خرگوشه: خرگوشک عزیزم و سفید وخوش

یک دستم باید حموم بری ! تمیز بشی ، پیش همه

عزیز بشی ، تا کشته بشن میکروب ها ، تا نگیره

بدنت بوی بدهاااااااااا .

خرگوش کوچولو : با لجبازی وبهانه گیری گفت :

من حموم نمیام ! من حموم نمیام ‌.

مامان خرگوشه : با ناراحتی دیگه حرفی نزد

وبه کارهای خانه مشغول شد .

 

شعر : آهای خرگوش کوچولو ! خرگوشک

موچولو ! گوش بده به حرف مامان ! زود بیا

برو به حموم ! حموم کردن که بد نیست ! تمیز

شدن کار خوبی است ! حموم دوست می دارم

برای زود رفتن به آن جا تا ده می شمارم !

چند روزی گذشت خرگوش کوچولو همچنان

به حموم نرفت ، به طوری که بدنش بدجوری

بوی بدی گرفته بود ، اما خودش اصلا متوجه

بوی بدش نشده بود .

 

صحنه دوم :

 

بابا خرگوشه : تازه از جنگل به خانه آمده بود

وبه همراه خودش هویج وسبزیجات آورده بود

ناگهان بو کرد و دماغش گرفت ،

پیف ، پیف ، چه بویی ، چه بوی تند بویی !

باید سرک بکشم ، از همه جای خانه من با خبر

بشم .

برای همین از مامان خرگوشه سوال کرد :

این بوی بد از کجاست ؟

مامان خرگوشه : این بوی بد مال بدن خرگوش

کوچولو است .

چون که حموم نمیره ! به حرفم گوش نمیده !

بابا خرگوشه : ای پسرم ! تاج سرم ! شانه به سرم

بیا بریم به حموم ! تمیز بشه تن و مو !

خرگوش کوچولو : من حموم نمیام ! من حموم

نمیام ! دوست ندارم تمیز بشم ! پیش همه عزیز

بشم .

 

شعر : من بچه ای زرنگم ! با میکروب ها میجنگم

من حموم دوست دارم ! بهش احترام می زارم

هرکسی که حموم بره ! پیش خدای مهربون و

مامان وبابا فرشته ی روی زمینه !

یک روز خرگوش کوچولو به جنگل رفت که با

دوستانش بازی کنه !

شعر : به به ! به به ! چه روز خوبی ! چه روز با

شکوهی ! همه ی دوستام که جمع اند !

برای بازی کردن می دوند ! من بازی دوست دارم

باهاش شادی می آرم !

آقا کلاغه ، آقا خروسه ، خانم مرغه ، آقا ببعی

همگی باهم بازی می کردند .

 

صحنه سوم :

 

خرگوش کوچولو : سلام بچه ها من اومدم که

با شما بازی کنم !

آقا خروسه : خوش آمدی خرگوش کوچولو

صفا آوردی خرگوش کوچولو

خانم مرغه : بیا که باهم بازی کنیم با همدیگه

شادی کنیم

خرگوش کوچولو : شاد وخندون گفت :

اومدم ! اومدم ! کاش زودتر می اومدم !

ناگهان آقا ببعی و آقا کلاغه متوجه شدند

که وای ، وای ، ای داد بیداد ، ای وای ، چه بوی

بدی میاد ، این بوی بد ازکجا میاد ؟

خانم مرغه : پیف ، پیف ، خفه شدم ازاین بوی

بد خسته شدم ! این بوی بد از کجاست ؟

آقا کلاغه : از بالای درخت نزدیک خرگوش

کوچولو شد ! گفت : اه ..‌‌ آه ‌‌‌‌..‌‌ چه بویی

انگاری حموم نرفتی !

شعر : پیف ، پیف ، خفه شدیم ، ازاین بدی

بد خسته شدیم ، اگر حموم نرفتی !

همیشه از بازی کردن با تو درحال فراریم !

آقا ببعی : با عصبانیت گفت : بهتره نزدیک ما

نشی ، چون دوست نداریم با تو بازی کنیم .

آقا خروسه : اصلا حموم نرفتی ! چون بوی

بد گرفتی ! زود از ما دور شو ! تو از ما دور شو

 

صحنه چهارم :

 

خرگوش کوچولو با ناراحتی از جمع دوستانش

فاصله گرفت و به سمت رودخانه رفت تا کمی

استراحت کند . اما دربین راه خسته شد ؛

گوشه ی درختی نشست تا کمی استراحت کند

ناگهان روباه گرسنه ای از آن سمت درخت ها رد

شد تا برای خود غذایی پیدا کند .

آقا روباهه : چه بوی بدی می آید !

این بوی بد از کجا می آید !

شعر : گشنمه ، آی گشنمه ، دلم برای تو میشکنه

بیا برس به دادم! تا که نره ازحالم!

به به ، به به ، چه شامی ؟ چه خوش مزه و چه

خوش نامی ! خوراک خرگوش دوست دارم

براتون کلی شادی هدیه می آرم !

پیف ، پیف ، چه بویی ! چه بوی تند بویی !

 

آقا روباهه : پاورچین ! پاورچین!

بالای سرخرگوش کوچولو رسید و دید که او

خوابیده . تا خواست دستش دراز کنه تا خرگوش

کوچولو

بگیره ناگهان :

یک چیزی شبیه سوزن به پشتش خورد

و داد وفریاد راه انداخت.

 

شعر : چی بود ؟ چی بود ؟ چی شد ؟

خورد به تنم داغون شد ! سوزن بود یا آمپول؟

ای وای ننه جون از درد مردم !

آمپول دوست ندارم ! از دعوا کردن با او

بیزارم !

آقاروباهه : برگشت ونگاه کرد که آقا بز دانا

با شاخ های تیزش محکم کوبیده به پشتش

داره فرار میکنه ! خرگوش کوچولو با داد و

فریاد آقا روباهه از خواب بیدار شد .

 

صحنه آخر :

بز دانا : شانس آوردی من رسیدم و گرنه ممکن

بود امشب غذای آقا روباهه بشی !

پیف ، پیف ، چه بویی! چه بوی گند بویی !

این بوی بد ازکجاست ؟

خرگوش کوچولو : با خجالت گفت : این بوی بد

از من هست چون که حموم نرفتم.

شعر : من حموم نرفتم ! بوی بد گرفتم!

دیگه نرفتم به بازی ! دوستانم ازم شدن ناراضی

بهداشت دوست می دارم ! بهش احترام می زارم

می رم که تمیز بشم ! پیش همه عزیز بشم !

بز دانا : خرگوش کوچولو حرف مامان وبابا

گوش کن زود برو به حمام ! تمیز بشی و پیش

همه عزیز بشی !

خرگوش کوچولو : با شادی وهیجان گفت :

قول میدم برم به حموم ! از حموم نترسم

بز دانا : خرگوش کوچولو را بوسید وگفت :

آهای خرگوش کوچولو خرگوشک موچولو

بدو برو به خونتون ! تا که زود بری تو به حمام

 

شعر :

آهای ، آهای ، بچه های نازنین! فرشته های

نسل سرزمین ! حرف مامان وبابا گوش کنید

بهداشت رعایت کنید !

حموم کردن همیشه باید بمونه آویزه گوشت

حموم دوست بدار ! بهش احترام بزار

هرگز نشه فراموشه ! بهداشت تو فراموش

هرگز نشه فراموش ! حموم کردن تو فراموش

 

 

پایان .

 

 

نمایشنامه نویس : پرستو مهاجر

 

اجرای این نمایشنامه با اجازه نویسنده

باید صورت گیرد.

 

❤️❤️

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir

چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب

همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.

۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

 

تصویر نویسنده
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *