پایتخت شعر ایران

index.png
قلم شما

آثاری از بانوی هنرمند دنیا اسعدی _انتشارات حوزه مشق

سحر رسید و شب بی ستاره جان می‌داد
شبیه روز گذشته دوباره جان می‌داد

سحر رسید و جهان مبتلا به ظلمت بود
زمان میان خلاء، بی شماره جان می‌داد

نشست روی زمین، آفتابِ دل مرده
شبیه یک شبح تکه پاره جان می‌داد

و داغ می‌شد و آن را به سایه‌ها می‌زد
به سایه‌های خم و بد قواره جان می‌داد

چه روزهایِ شبی را به چشم می‌دیدیم
[جهان درون خودش بی اشاره جان می‌داد]

نفس نبود و کسی در هجومِ تاریکی:
میان یک غزل نیمه کاره …

❤️

روزی که تنها، با خودش، سمت سفر می‌رفت
انگار روح از جسم شهر بی پدر می‌رفت

دیوارها پچ‌پچ کنان غمنامه می‌خواندند
آجر به آجر درد داغ این خبر می‌رفت

بر صورت هر کوچه که ردی از او می‌ماند
یک سنگ کوچک پا به پایش دربدر می‌رفت…

من ذره ذره شاخه‌ی رگهام می‌پوسید!
آهم نفس را می‌برید و با تبر می‌رفت

هر روز می‌مردم ولی از گور بازِ من
سمت خدای بی‌نشانم نامه‌بر می‌رفت …

دیوانه بودم، درد بودم… هر کسی می‌دید
مانند بسم الله و جن آسیمه‌سر می‌رفت

با من چه کردی؟ شعر زاییدم! به دنبالت:
شعرم میان کوچه‌ی بی رهگذر می‌رفت…

دنیا اسعدی

💎💎💎

چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک، کتاب کار،ترجمه کتاب، سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و… با شرایط ویژه و تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته در

انتشارات بین المللی حوزه مشق

به مدیریت دکتر فردین احمدی

صفحه اصلی

تصویر نویسنده
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *