اثری از هنرمند فرهیخته وحیدرضا علیپور_نشر حوزه مشق
کوچه ها رد میشوند از من برای مدتی میخورد دیوار و درهایش به روحم ،لعنتی یک خیابان شلوغ آمد که من را رد کند خورده سیگاری به پست دودمانم ،پاکتی روی اعصاب بهم ریز و درشت زیر شهر داخل هر گوشه اش کز میکند، ناراحتی هر طرف دارد نگاهم میکند بی اختیار گریه میآید سراغ کوچه باغ پاپتی رنگ پاییز آنقدر خود را به آن پس کوچه زد گم شده راه پرستوهای جلد عادتی بیخیالی طی نکرد آخر مداد واژه ها زیر لج افتاده روی حالت بی نوبتی آنقدر گاهی قلم میریزد اعصابش به هم سبک حجم شعر من این...