اثری از هیبت اله عسکر پور از شاعران انتشارات حوزه مشق
"خواهم ز چنگ حادثه بگریزم ای وای من که پای فرارم نیست" در برگ ریز حادثه وقتی که شب خنجرش را آهیخته کرد وروز را مثله نمود حنجره ی بلورین آن نازنین خنیاگر بی بدیل به خاموشی نشست. برای مردی که زندگی اش را وشیره جانش را قطره قطره از گلوی بلورینش شبنم وار به پای همتبارانی ریخت که سالهای سال (تی به ره) کسی بودند که غم ها ،حرمان ها وشادی ها وحتی آرمانهای آنهارا در گوش زاگرس سخاوتمندانه به نجوا در آورد سخن گفتن آسان نیست. آ بهمن را می گویم که بیش از نیم قرن تلاش مجدانه...