آثاری زیبا و دلنشین از بانوی هنرمند مهدیه برزو
خسته آمد تا ترک بردارد از غم سینه ام خوب میدانست صبورم خالی از هر کینه ام بی خبر می آمد و دلتنگِ حرفی تازه بود سال ها میشد که من هم صحبت آئینه ام در نگاهش بی پناهی شرم میکرد از حضور تکیه گاهِ محکمم شد زخم ها وُ پینه ام با غرورش رفته بود و پر گناه بر گشته بود آرزو کردم نباشد عادت دیرینه ام جای بخشیدن فراموشم شد و آسوده ام بهتر از آنست ترک بردارد از غم سینه ام!! ❤️ چمدان بستی و رد میشدی از پنجره ام سالها آهِ تو تاول زده در حنجره...