اثری از معصومه چهار طایفه از شاعران انتشارات حوزه مشق
تو چه هستی تو که هستی ،طوفان هستی؟ نکند بر نعش من ِخسته،تو یک جان هستی؟ یا که من، دختر آبادیِ دور،دختر رعیت زاده تو فرزندِ لوسِ پدر، پسر ارشدِ یک خان هستی؟ یاکه بر کویر ِبی آب و علفِ این دلِ من تو همان نور امید ،برکتِ باران هستی؟ تو سَمِ مهلکی،علت اصلی دردی چه کنم؟ دل بکنم،میمیرم!چون باز ،تو درمان هستی با دست پس میزنی با پا پیشم میکشی تو چه هستی؟سودی؟یا که زیان هستی؟ کافران هم بخدا عاشقی را بلدند! این که رسمش نیست!تو مسلمان هستی؟ معصومه چهارطایفه از قلم تا جاودانگی... با شما!...