اثری خواندنی از بانوی هنرمند مریم زلقی_نشر حوزه مشق
من نگرانم برای تمام سفرهایی که پیش رو دارم به خاطر تمام درخت های سیاه سفید درجاده های سردسیر به خاطر کوچ رفتن و بردن گذشته به قسمت دیگری ازجهان... من بسیار نگرانم... نگرانم که نکند وقت رفتن دنبال ترانه های غمگین گذشته ام باشم؟ نگران برای این که پایان راه زیر سایه سار آن درخت قدیمی بازهم بازهم نتوانم حرف بزنم از غم پنهانی خویش؟ نکند در قسمت دیگری از جهان بازهم نتوانم درکوچ غم انگیز خودم قصه ی تلخ بیداری را بازگو کنم؟ نکند ... نکند پایان سفر سر برسد من بمانم با غم پنهانی خویش با جاده...