قلم شما

اثری از محسن زید علی از نویسندگان انتشارات حوزه مشق

انزوایی که... پناه می برم امشب به شعرهایی که... به کنجِ عُزلتِ غم های بی صدایی که... به آسمان اتاقی که قاب پنجره‌ هاست فقط برای پریدن از انزوایی که... غزل بگو! که برایت چه فکرها کردم بیا که بی تو رسیدم به انتهایی که... بیا که دستِ خیالت مرا گرفت و نشاند میانِ خلسه ی شب‌ های ناکجایی که... میان خلوتِ خاموشِ سردِ دلهره ها همان سکوتِ پر از آه، ای خدایی که... هنوز می شود از قله های تازه‌ نوشت هنوز می رسد از دور آن ندایی که ...     محسن زید علی        ...
قلم شما

اثری از محسن زید علی از شاعران انتشارات حوزه مشق

بهار شما گذشته از تنِ این کوچه ها بهارِ شما شکوفه های بهاری در انتظار شما همیشه با خودم آهسته گفتگو کردم چقدر بینِ غزل هایم اعتبار شما به رودهای خروشان سپرده ام بِروند به سمت آبی دریای بی کنار شما به آسمان دلم خیره می شود هر شب ستارگان درخشانِ بی شمار شما صعود می کنم آخر به قله های بلند به لطفِ راه و قدم های آزگار شما محسن زید علی               از قلم تا جاودانگی... با شما! انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و...
قلم شما

اثری از محسن زید علی از شاعران انتشارات حوزه مشق

ایستگاه زرد پاییز ای‌ نگاهِ تو سرشار از انتظار انگار در سکوتِ تو در می زند بهار انگار در حقیقتِ این قصه مانده ای وقتی که تازه می رسد از شاخه ات انار باید که شاعرانه تر از برگ ها شوی با هر صدای خش خشِ این شعرِ بی حصار هر گاه عاشقانه دلم تنگ می شود می گیرد از غروبِ تو در سینه ام قرار ای جمعِ برگ های تو تصویرِ نابِ عشق در زیرِ پای تک تکِ غم های روزگار از ایستگاهِ زردِ تو همواره می روند این روزهای مانده ات آهسته چون قطار   محسن زید علی...
قلم شما

اثری از محسن زید علی از شاعران انتشارات حوزه مشق

ماه و آفتاب صورتت ماه و نگاهت آفتابی می شود با حضورت شب برایم عشقِ نابی می شود زلزله یعنی که وقتی خوب می بینم تو‌ را با تکانی بعد‌ِ هر رفتن خرابی می‌ شود ای که می گویی سراغی از دلِ تنگم بگیر کاش می دیدی که اشعارت کتابی می شود من خمار چشم های مست و زیبای توام لحظه‌ هایم با نگاهِ تو شرابی می شود از میان فصل ها تنها خزان شعرِ توست برگ هایش با غزل هایم عنابی می شود بی تفاوت از کنارِ باغ من رفتی ،ولی مثل آن رودی که روزی مرده آبی می...
قلم شما

اثری از محسن زید علی از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

برکه ی روشن دلم هر روز می گیرد از انبوهِ هیاهوها از این دنیای وانفسا،سیاهی ها و پستو ها زمستان سرد و بی روح است در دنیای آدم ها ببین پرواز دسته جمعی کوچ پرستوها به جای خنده های تلخ تو باید که طرحی ریخت به روی بوم دلتنگی به همراه قلم موها میانِ بیشه زارِ شعرمن همواره می آید خیالت مثلِ شیر‌ بالغی دنبالِ آهو ها بهاری را تصویر می کنم با نور زیبایی کنار برکه ای روشن برای دسته ی قوها که شاید آفتابِ صبحی از سمت غزل هایم کمی نور امیدش را بپاشد روی شب بوها  ...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته محسن زید علی – انتشارات حوزه مشق

ِ جان پناه تو جان پناهِ منی در کنارِ دلتنگی که برده خاطره هایت قرار دلتنگی بیا که شب به نگاهِ ستاره می گوید گرفته پنجره ها را غبار دلتنگی من آن درختِ ستبرم که بی تو هاله ی عشق گرفته باغِ مرا با حصار دلتنگی شبیه زلزله‌ای بی اشاره می آید و عشق می برَتت زیرِ بارِ دلتنگی چه فکرهای بزرگی که می زند به سرم میان حجم غم و انتشار دلتنگی زمان بدون تو آهسته می رود چه کنم چه سخت می گذرد روزگار دلتنگی نشسته پای قرارت در ایستگاه غزل مسافر تو برای قطار دلتنگی   محسن...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته محسن زید علی_انتشارات حوزه مشق

ضمیر ناخودآگاه تا گل مهتاب می تابد به ایوانم هنوز گاه گاهی عشق می گیرد گریبانم هنوز سبز بودن در ضمیر ناخودآگاه من است برگ پاییزم ولی بر شاخه می مانم هنوز در هوای بی تو ماندن های هر روز بهار مثل ابری رفته رفته فکر بارانم هنوز خو گرفته با تمام موج هایت قایقم از تلاطم ها نترسانم که طوفانم هنوز بر نمی دارد کسی از دوش سنگم صخره را کوهم و آتش فشانی در زمستانم هنوز گاه صبرم در مصیبت مثل ایوب نبی ست بس که در اوج جوانی پیر میدانم هنوز تک درختی مانده از باغ امیدم،باغبان...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته محسن زید علی _انتشارات حوزه مشق

گرداب ماه رفته در خیالِ برکه تا زیبا شود تا پلنگِ بیشه زاری محوِ در رویا شود از مسیر ناخوشی ها رود باید بگذرد تا که صیقل خورده روحش لایق دریا شود از چه می ترسد؟ شُکوهش لحظه ی افتادنَ ست با سقوطش آبشاری جاری و پیدا شود می زند بر شانه های صخره اش دیوانه وار وای از موجی که بی اندازه بی پروا شود قلب من چون قایقی مانده است در گردابِ عشق هست آیا ساحلی حال مرا جویا شود؟   محسن زید علی         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته محسن زیدعلی_نشر حوزه مشق

زخم زبان هر درختی که در اندوهِ خزان می ماند تا رسیدن به بهارش نگران می ماند زخم شمشیر شما می رود از یاد ،ولی همچنان در دلمان زخمِ زبان می ماند بزن آسان به هدف یکسره مغرور نباش تیر از چله که در رفت کمان می ماند نگرانی تو بی جاست،ولی برکه ی من ماه کی در پسِ هر ابر نهان می ماند عشق چون آب زلالی ست در آرامش صبح هر که نوشید از این چشمه جوان می ماند لحظه ها می رود از دست بیا همسفرم کی زمان پای کسی با چمدان می ماند   محسن زیدعلی...