آثاری از بانوی هنرمند نسرین میرزایی_انتشارات حوزه مشق
امروز به خاطراتم پناه بردم درمیان خاطراتم خاطره ای کوچک بود غبار گرفته دستی به رویش کشیدم گردهای دوری را کنار زدم ومرور کردم کوچک بود اما لبخند را بر لبم نشاند قطره اشکی از سر ذوق بر گوشه چشمانم نشست میدانی .... تورا دوباره حس کردم گویا دوباره جوان شدم دوباره عاشق ناگهان صدای رویایم را درید چشم گشودم دیدم نه جوانیم مانده نه تو ...... 🌹🌹🌹🌹 به هر که گفتم از غم خویش پاسخم دادند که سرنوشت و حکمت اوست آه که این چه حکمتی ست وچه عدل از او که من چون دیوانه ای...