اثری از بانوی هنرمند آذر غلامی _انتشارات حوزه مشق
شبیه زورقی سرگشته و زار به دریایِ خیال تو شناور مانده ام ای سراپا همه احساس ساحل آرامشت پناه امنی ست برای شانه های بی پناهم خیره به لاجوردی آسمان نسیمی نمی وزد برگونه های تَرم چشمان دریا ماهرانه ردپای مرا پاک میکند اما من تورا چون مرواریدی در عمقِ جانِ صدف درون سینه دارم غرقِ در دریای خیال تو مدام حواسم پرت میشود به رنگ پیراهنت گرمای دستانت به گمانم دیوانگی به من میخندد و هر روز رویای تو در من متولد میشود #آذر_غلامی ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق ...