اثری از بانوی هنرمند مینا قائدی_انتشارات حوزه مشق
*امید* امشب چه طولانیست آسمان تیره و تار است نوری نیست آبی نیست چشم که می گشایم همه جا خشک و سرد است بوی تعفن همه جا را فرا گرفته است آلودگی ، وهم ، ترس و کینه تا عمق بدنم رخنه کرده است سرمای استخوان سوزی عمق وجودم را می سوزاند تاریکی بر روشنایی غلبه کرده است همه جا در سکوت و خفقان فرو رفته است شب است و تاریکی و وهم و خیال و اندوهی که بر پیشانی می نشیند و رد آن خط هایی است که باقی می ماند همه جا سرد و نمناک است همه جا...