اثری از بانوی هنرمند آیدا فخری ـ انتشارات حوزه مشق
شدم دلگیر از این عالم ، او نوری ، آفتابی تو ندارم ارزو جز این که کاش هر شب بتابی تو کنارت ساعت عمرم چنان ثانیه ای باشد دلت را دست من دادی که با من بی حسابی تو ! نگاهم منحصر رویت ، بیا آغوش من باز است به روی پای من دائم ، سرت باشد بخوابی تو تو و من یک نفر هستیم ، تماما یک من واحد به چشمانم شدی پنهان ، برایم بازتابی تو اگر غمگین، اگر شادم ، تو در هر لحظه با من باش تو را همراه خود دارم، که در هر پیچ و...