شعری زیبا از بانوی هنرمند نسیم ترابی _انتشارات حوزه مشق
فتحِ جنون ـــــــــــــــــــــــ اینچنین دست به خودزنی میزنم که دوستت نداشته باشم و آتش به جانم می اندازم تا نبضِ هراسانِ باد شعله های فریادم را از زیرِ خاکستر به زوزه درآوَرَد فوقع ما وقعَ یادم تورا فراموش.. جا نمیگیرد کوچ در شعر سمفونیِ سکوت و آشفتگیِ سطرها و من نمیگویم و تو نیز نمیپرسی! که تکه تکه ی روحت در دهانِ پرزخمِ تنت چگونه تاب می آوَرَد؟! و هردو میدانیم که این ذراتِ سوخته و بهم چسبیده ی جانم تاابد،زیرِ خاکستر تاول روی تاول پوست اندازی میکند فوقع ماوقعَ سکوت را بلعیده ام و تشریحِ روحم را در تجاوز...