اثری از هنرمند فرهیخته وحیدرضا علیپور _نشر حوزه مشق
از کار من گره را چشم تو میگشاید امشب سفارشی کن قلب مرا بپاید تا صبح اگر بماند شرمنده کرده من را دستی که در نگاه اول خودش بیاید حق داری از نگاهم حرف مرا نخوانی اما محبتی کن دیگر تنم نچاید پهلوی تو بچسبد یک چای قند پهلو پهلوی تو بیفتد بر من ،نگو نشاید حالی به حالیم کرد پهلوی تو نشستن حال تو هم بدک نیست جوری که مینماید !؟ جوری مرا بغل کن تا چشمشان بترکد مال خودم فقط باش تا جانشان در آید بیخود نمیرود دل حتماً که علتی هست دست قضا غلط کرد در...