اثری از غبار از نویسندگان انتشارات حوزه مشق
آهی و نگاهی و یک عمر خطا در خطا با آیینه ای. انتخاب کرده ام، جاده ای تُهی! شریانی شلوغ! و اشتیاق اندکی که نیست. همچون جنازه ای بر ساحل افتاده کسی سراغت نمی آید. معلوم است کجا رفته ای؟ گفته بودی بر پیشانی ات سپیده میبندم و همچون قُرصِ ماه کنارت می نشینم. گفتم: این گویُ این میدان.... اما کوچه هایِ من خاک اَلَک می کند بر گودالِ غبار نشین. روزی که تو یوسف شدی و سمت تماشا همسایه ی باران شده ام تا تو بیایی 𝐆𝔥ᵒᵇα𝐑 🖋غبار از قلم تا جاودانگی... با شما! انتشارات...