اثری از بانوی هنرمند شیوا تنانی_انتشارات حوزه مشق
رفت؛ که روشنایی ببخشد به روزِ تار که زخم های درختانِ جنگل را ببند که پاک کند زمین را که برچیند علف های هرز را و برای فرو رفتگی های چهرهی ماه، التیام شود. که جَلا بدهد بر آسمان که ندایِ آمدن بخواند بر کهکشان که بشویَد، غبار و آلودگیِ ابرها را رفت؛ که رکاب بزند تا مزرعهی آفتابگردان که لاکِ سرخ بکشد بر سرِ گندم زار و بافتِ گیسوانش را بشِکافد در باد! رفت؛ رفت و دور شد آنقدر که به ارمغان بیاورد استشمامِ تنفسِ طلوعِ آفتاب را !.. 🌹🌹 با تو ستارگان در نهایتِ این شبِ تیره و...