اثری از بانوی هنرمند سارا فروزش_نشر حوزه مشق
هنوز از دستهایت عطر شالیزار میریزد تو میخندی گلاب از بوته های خار می ریزد به من زل میزنی در سینه ام پروانه می رقصد دلم از شوق دیدارت هزاران بار میریزد مرا در شور می خوانی و میبینم در ان لحظه چه شیرین عاشقی از تنبک و گیتار میریزد تصور میکنم آهوی دشت شانه ات باشم همان وقتی که دارد از لبم انکار می ریزد میان ذهن من منظومه ای در حال تشکیل است تو خورشیدی و اطرافت قمر بسیار میریزد هوای رقص انگشتان و مویت میکنم وقتی میان باد از هر تار آن اطوار میریزد قناری ها...