پایتخت شعر ایران

index.png
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زینب فرضی _انتشارات حوزه مشق

طلوع قصه ی ما از غروب آبان بود کنارتو که نشستم شروع باران بود نگاه کردی و گفتی که دوستت دارم چرا دروغ برایت همیشه آسان بود اگر چه سر به هوا بودی و کلافه ولی درون برکه ی چشمت دو ماه رقصان بود تو مرد سنگدل داستان من بودی و من زنی که پر از ابرهای گریان بود چه روزها که به دیدار مرگ می رفتم که آنچه بعد تو دیگر نداشتم جان بود مرا ببخش برایت همیشه دلتنگم چنان که درسر و جانم مناره جنبان بود تمام عمر تو را خواستم ولی هر بار جواب حال خرابم«به هیچ...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زینب فرضی _انتشارات حوزه مشق

دیوانه ای، حرف حسابم را نمیفهمی منشور و قانون کتابم را نمیفهمی با گوشه ی چشمم نگاهت میکنم،  اما تشویش و آه و اضطرابم را نمیفهمی شب گریه های دردناکم را نمیبینی شب پرسه و حال خرابم را نمیفهمی دیوانه ام دیوانه که چیزی نمیفهمد دیوانه ای، درد و عذابم را نمیفهمی میپرسی از من عاشقم هستی؟ ولی هرگز از چشم‌ های من جوابم را نمیفهمی ! با هرچه عشقت بر سرم آورد خندیدم وقتی غم ِ زیرِ نقابم را نمیفهمی   #زینب_فرضی           ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب:...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زینب فرضی_نشر حوزه مشق

خودم از شوق لبریزم، دل اما بی تو غم دارد تظاهر می کنم خوبم، ولی قلبم ورم دارد شرابی ناب پنهان است در هر گوشه‌ای از آن به لطف بوسه فهمیدم، لبانت جام جم دارد نگاه مات من گم شد میان قاب چشمانت سپس در خویش پوسیدم که عشق انگار سم دارد چه کردی با من تنها که می‌میرم بدون مرگ نبودت درد بی درمان و بودت سهم غم دارد به روی شانه هایم ردی از پس‌لرزه‌های توست چنان می‌ریزم انگاری دلم یک ارگ بم دارد ولی با این همه دیوانگی ها دوستت دارم گمانم شهر ما دیوانه ای مثل...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زینب فرضی _نشر حوزه مشق

خراش کهنه ای در دل ،و بغضی در گلو دارم که در اقصی نقاطم زخم هایی پشت و رو دارم کسی اینگونه مثل من درون خود نمی‌ پوسد که در سلولهایم دردهایی تو به تو دارم دلم در چشمهای تو بدون حرف زندانی‌ست به جرم اینکه با شوق نگاهت گفتگو دارم خیال ممتدی افتاده بر جان الفبایم و رویا های موهومی به یُمن نام او دارم تکانده جیب‌های خالی‌ام را از جنون عشق بدون اینکه یک لحظه بفهمد آبرو دارم حدود ساعت دردو هوای روح من درهم برای خودزنی‌هایم دلی درنده‌خو دارم دلم همواره دنبال نشانه های عشق تو.. ومن...
قلم شما

چند اثر زیبا از بانوی هنرمند زینب فرضی

https://hozeyemashgh.ir از رعد های تند می ترسم از قطره قطره قطره ی باران ازنقطه ای که در خلا گم شد از دستهای بسته در زندان       توهمچنان ابری و.می باری بر ذهن کج دار و مریز من جسم نحیف کوچکم اینجا معشوقه ای تنها بنام زن     کنج تراس کافه ام تنها لغزیده اشک ازگونه ام هر شب سر می کشم فنجان چایم را شهری پراز تشویش ودود وتب         کهنه ترین فرش خیابانم یک پشت پا خورده که می افتاد من اجتماع ساکن دردو اوزخم های ممتدد خرداد   ❤ در گوشه این...