اثری از بانوی هنرمند رقیه آذری فر_نشر حوزه مشق
رفت چون مصدرِ رفتـــــــــن فرصت از دست که می رفت به دل غم می شد سیل می آمدو در لاله کمر خم می شد گیسوان از پس هرشانه نمی تابیدند ماه درپرده ی این خاطره قایَم می شد چشمِ شیرینِ زمان شعر مرامی دزدید گوش فرهاد کر از تیشه ی ماتم می شد پرده بی پنجره یکریز به خود می لرزید خشت خشت بدن اجزای تنی بم می شد خلوت دامن گلدار به یغما می رفت تکمه ای ازدل پیراهن من کم می شد کاش عیسی به سراغ غزلم می آمد تاکه دل زنده به پای گل...