پایتخت شعر ایران

index.png
قلم شما

آثاری از بانوی هنرمند دنیا اسعدی _انتشارات حوزه مشق

سحر رسید و شب بی ستاره جان می‌داد شبیه روز گذشته دوباره جان می‌داد سحر رسید و جهان مبتلا به ظلمت بود زمان میان خلاء، بی شماره جان می‌داد نشست روی زمین، آفتابِ دل مرده شبیه یک شبح تکه پاره جان می‌داد و داغ می‌شد و آن را به سایه‌ها می‌زد به سایه‌های خم و بد قواره جان می‌داد چه روزهایِ شبی را به چشم می‌دیدیم [جهان درون خودش بی اشاره جان می‌داد] نفس نبود و کسی در هجومِ تاریکی: میان یک غزل نیمه کاره ... ❤️ روزی که تنها، با خودش، سمت سفر می‌رفت انگار روح از جسم شهر...
قلم شما

تازه ترین آثار بانوی هنرمند دنیا اسعدی را باهم بخوانیم

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir رفیق بی ‌کسی‌ام قهرمانِ تنهاییم بیافت یک شب دیگر به جان تنهاییم بپیچ در سر من، دورِ بی قراری‌هام شراب ده سا... نه...!  بی زمانِ تنهاییم...   دوباره هم قدم جاده‌های بی نورم خودم تمام خودم را دوباره می‌کورم سیاه می‌شود از من تمام تو هر شب رسیده تا ته جانت زیانِ تنهاییم   ببین چگونه تو را هم به نفرت آلودم! ببین که بی تو کویرم... که بی تو مطرودم... خیال می‌کردم با خیالت آرامم... ولی شکسته... ببین! سایبان تنهاییم...   قلم شد از غم من استخوان بی‌جانت چکید زخم من از واژه‌های پایانت نشستم و به بهاری...