اثری از هنرمند فرهیخته حسن زارع _نشر حوزه مشق
من آمده بودم که برای تو بمیرم گر جان برود جز تو دل آرام نگیرم من آمده بودم وسط دایره ی عشق دور تو بگردم بشوی ماه منیرم من آمده بودم بنهم سر، ببرم عشق بی واهمه جان بازم و باشی تو امیرم افسوس که تقدیر مرابا تو نمی خواست از شش جهت از بخت بدم بست مسیرم بی ذوق جهانی که حسودانه وبی رحم نگذاشت که ثابت کنمت نیست نظیرم هرچند که ثابت قدمم در سفر عشق از بخت بد اینگونه به هجر تو اسیرم یارب چه کنم با دل چون سنگ نگارم همدم نشد وکرد از این دغدغه...