پایتخت شعر ایران

دلم به لحظه لحظه می زند طپش، مرا ببوس به لب سخن بگو بیا به این روش مرا ببوس نه یوسفم که جامه ام دریده تر شود به تن کسی که عشق را نکرده سرزنش مرا ببوس دقیقه ها به زهرِ تلخ انتظار مرده اند دگر زمانه را به خاک وخون نکش مرا ببوس بگردَم و بگیردَم که نور آسمان توئی گرفته ام بلا ،مدار ِ پُر کشش مرا ببوس به آرزوی دل نشستَم و بهار خیمه زد به سر رسید روزگار پر تنش مرا ببوس معصومه گنجی     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ...

راستگو نیست، تمامش کلک است ما چشیدیم از آن، بی‌نمک است زهر تلخ است مبادا بخوری ظاهرش جرعه‌ی آبی خنک است ملخی زشت و کریه است رفیق نکند فکر کنی شاپرک است مثل یک رهگذرِ سرگردان در سه راهِ چه کنم دو به شک است عشق مانند قمار است ندارد بُردی عاشقی باختنِ کم کَمَک است عشق سرگیجه‌ی خودخواسته‌ای است عاشقی بازی چرخ و فلک است عشق یعنی خبری نیست نگرد قصه‌ی کهنه‌ی زخم و نمک است. حدیث بداق(غزل بانو)     ❤️❤️  روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و...

شنیدم برگ کوچکی از شاخه اش فرو افتاد… خزان رسیده بود و بهارش را به یغما برده بود… با نفس خاک و اشکهای راز آلودش ، در خویشتن فرو رفت … گویی شاخه با واژه های لبریز پوچ شوق برگ را از قلب غروب آویزان کرده بود و اما برگ فرو افتاد …. خزان از راه رسیده ست … خزان ..     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین...

قلبم را به سینه دوختم تا نیفتد میان تشتی که در آن رخت می شویند و چهره ام را پشت شمد هایی که آویخته برطناب باد می خورند، پنهان کرده ام تا آفتاب سایه اضطرابم را برصحن حیاط، بزرگ جلوه ندهد. دو کودک کنار حوض بازی می کنند، گذشته و آینده، البته من حال هستم، حال و هوایی که روی خوشی ندارد! خورشید می تابد و طاقت قلب تفت دیده ام را طاق می کند. دل به زلال حوض می سپارم تا شوری ها را بشوید و حال من به اعتدال برسد. در حال می مانم، مرز باریک میان گذشته...

آینه دریچه بود خانه ای پی اش می زیست ای کاش منِ منظره را به نگاه منتظر نگاه نشسته به پشت دریچه می نمود آه که سالها فنر چشمم به دریچه اصابت و به خویشتنم باز می گشت و ما بی همانِ تبعید راستی چه کسی گفته بود که سزاواریم به این غشا‌؟ شکوفه حیدری     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته...

عزیزِ قلبِ من! در تنش لحظات مخربی ک سوهان روحت شده اند مرا صدا بزن! در گرداب بغض های آویخته به صبح هایت یا درست زمانی که دیگر شب ها آرزویی را مرور نمیکنی ،نگاهم کن! قسم به زیبایی چشمانت که میشوم نقطه ی امنی در گلوگاه رعب و وحشت وجودت... مرا نگه دار برای زمانی ک ناگزیر شده ای از پیچک تنیده شده بر جانت، برای خاطراتی که با ترس نگاهشان میکنی! من هستم... حدیثه محمدی     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب...

دو دیوانه جهانَم را بسوزانی ..جَهانَت را بسوزانم زِ من چِشمَت بپوشانی .. زِ تو چِشمَم بپوشانَم ندارم ترسی از باختن نه از جنگَت گریزانَم بِگَردو .. تا..بِگردانَم.. که گَر مجنونی دیوانه م به هر زَهری که نوشاندی به کامِ تلخ واین جانَم بسازم زَهری بی درمان به تو ..آن را بنوشانَم هوایی که تو را بُرده ..مَرا هم می بَرَد بی شَک خیالاتی که سَر داری ..به سَر دارم منم..تک تک نه می مانُم نه اینجا باش دلم بامِ پریدن نیست برو هرجا که میدانی.. خبر از ناز کِشیدن ..نیست ___ آسیه مهرگان _آسا   ❤️❤️  روابط عمومی انتشارات...

ایکاش که بر روی لبت کام تو باشم اندیشه ی آغاز و سرانجام تو باشم دستي بکشم بر سر موهاي کمندت بس ملتهبم کاش که آرام تو باشم درياي غزل را به تلاطم بکشانم در هر غزلی واژه ی ایهام توباشم باران زده و خيس و غزلخوان و غزل ريز چون بلبل شوریده لب بام تو باشم گفتی که زبانت کهن است و قدمایی چون پست مدرنیته ی اوهام تو باشم يک نيم نگه جانب من کن به کرشمه آن کافر کفرم که به اسلام تو باشم منصوره قیاسی   ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ...

شب از خیال روی تو به ماه خیره می شوم انگار به چشمانت، شکوفه ی لبانت زُل زده ام در این سیاهی تمام دوباره به خالیِ خیال من ای جنون آرزوها سَرَک کشیدی و من تو را نگاه می کنم ...   ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی...

تاکسی تو تاکسی منتظر ، دوباره بارونه مسافر بغل زیر لب می خونه "بارون بارونه زمینا تر میشه " با خوندنش حالم،از قبل بدتر میشه ویگن سلطان جاز، آهنگی نوستالژی این قطره ها اشک نیست، من دارم آلرژی اون روزا بابا جون، نواراشو می چید صدای موسیقی ، تو خونه می پیچید یه وقتایی چشماش از گریه تر می شد یه وقتا هم انگار،  حالش بهتر می شد بزرگ شدیم با این شعرا و آهنگا خاطره ها جا موند،دوراز ما  فرسنگا این هوا و بارون، آدمو می گیره هرکسی خوب یا بد، احساسش درگیره تو فکر بودم سالها، با خودم...