پایتخت شعر ایران

index.png
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند ام البنین دره کردی_نشر حوزه مشق

در غروب آرزوهایم کنار من نبود چشمه ی نورم ، ولی چشم انتظار من نبود مثل پیچک لابلای جان من پیچیده بود در خیالم رخنه کرد و در کنار من نبود لاف عشق و عاشقی میزد ولی بی معرفت یاوری بر لحظه های مرگ بار من نبود ! در نبودم گریه‌ی بسیار می‌کرد او ...ولی در حضورم چتر آرام و قرار من نبود مثل تاری خسته بود از ضرب شصت روزگار نغمه‌ی تنهایی شب‌های تار من نبود غرق بودم در نگاهش غافل از احوال خود ساحلش هم مأمن امیدوار من نبود بار سنگین غم او شانه‌هایم را شکست ذره‌ای از...