آثاری خواندنی از بانوی هنرمند الهام شیرازی
حرف از سینه ی من میل رهایی دارد صحبت از راز دلم خوف و رجایی دارد به سلامی و علیکی دلم افتاد به دام سرخوش آن دوست که در دام تو جایی دارد من که از زخم زبانت جگرم سوخت ولی مگر از ساقه ی گل، خار جدایی دارد؟ دکترم غافل از احوال دلم نسخه نوشت دو سه قرص و دو سه شربت ،چه شفایی دارد؟ من که آگاه ترم،از همه بر حال خودم هر چه درد است فقط با تو دوایی دارد گفته بودی که خریدار ندارد دل من عشق در...