اثری از بانوی هنرمند افسانه مهدویان_نشر حوزه مشق
عصیان دلم درگیر عشقی شد که با جان غرق در آنم نمیدانم چه کردی که شبیه موج طوفانم دلم این ساحل دلواپسی ها را نمی خواهد ازین دریای پر آشوب ِ طوفان زا گریزانم اگر بودی کنار من جهان را با تو می گشتم ولی در قاب تنهایی خود اینک پریشانم چو شرط حق ندیدم با وجودی که خطا کردی که در افسانه ی عصمت سراپا غرق عصیانم میان قلب من با قلب تو پیوند خوبی نیست ولی نام تو در هر لحظه آویز است بر جانم ندیدی با چه شوری جان فدایت بوده ام هر شب ولی از اینکه...