اثری از بانوی هنرمند سمیه شکیبا (باران)_نشر حوزه مشق
یک شب از دیوارِ احساسم، جدایت می کنم... بعدِ تو، با اینکه می میرم، رهایت می کنم... گوشِ تو، جایی برای حرف های من نداشت؛ بعد از این، در «دفترِ شعرم»، صدایت می کنم! هر شب، از عمقِ دلم، تا دفترم پَر می کشی؛ من میانِ شعر های عاشقانه، جابجایت می کنم... با تمامِ قلبِ خود، دیوانه ی عشقت شدم؛ با تمامِ قلبِ خود، خود را فدایت می کنم... ماهِ من، با آرزویت، می پَرَم تا آسِمانِ آرزو؛ می روم روی زمین، از تو حکایت می کنم... باز می گردی و می پرسی: هنوز هم عاشقی؟! بی درنگ، از دوریِ...