اثری از هنرمند فرهیخته موسی رئیسی_نشر حوزه مشق
سخت است گرفتار کسی باشی وُ او بی خبر از تو در فکر وُ خیالت همه شب باشد وُ چشمان تر از تو او رفته ولی تو همه شب با خودت هی بر سر جنگی باید که بیاید شده هر دم سخن بی ثمر از تو در پنجره ی نور امیدت بنشینی به تماشا زانوی غمت را به بغل گیری و خون جگر از تو هر غار کلاغی به لبت خنده بکارد سر صبحی ای کاش به یمن قدمش باشد وُ چشمی به در از تو گفتم به دعا در شب تارم به خدا حرف دلم را دل دادم وُ...