قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته محمد رضا قهرمانی _نشر حوزه مشق

تو ای امید قلب آشنایان تو ای قلب و وجود مهربانان تو ای عاشق تو ای عاشق ترینم تویی مادر تویی دنیا و دینم تویی شمع و منم پروانه ی تو تویی جان و منم جانانه ی تو تویی دریا و من هم ساحل تو تو موجی و من هستم قایق تو تو نوری بهر شب شبهای خموشم تو آسایش بر این جوش و خروشم تو آبی بر تن سوزان و خسته م تویی مرحم بر این زخم های بسته م تویی مادر همه راز و نیازم تو‌ مأوایی به شب های درازم بدان مادر به مهرت زنده هستم از...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته سیاوش شمس_نشر حوزه مشق

ما دو تا خط شديم تو اين دفتر تا كه از شكل ها خلاص بشيم نه موازيم باش نه قطعم كن يه كارى كن فقط مماس بشيم يه كارى كن جدا شيم از دفتر بسه هر چى سياهه حاشيمون اول صفحه لمس كن تنمو آخرش صفر باشه زاويمون واسه چى بى تو زندگى بكنم؟ واسه چى عمرمو حروم كنم؟ بايد اين صفحه رو به هم بريزم كار اين دفترو تموم كنم دلم از بس كه دور ميشى ازم بى هوا شور ميزنه يعنى زندگى بغض هامو بيخ گلوم داره هاشور ميزنه يعنى تو رو ديدن ميون اين همه خط مثل...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته احسان ظاهری (اهورا)_نشر حوزه مشق

نقطه چین سهم من از دنیای آدم ها نقطه چینی به وسعت غم بود در توان خیال گم میشد آنکه بغضش شبیه شبنم بود ما اسیر سکوت شب بودیم شب اسیر تلنگر بوسه بوسه درگیر وحشت شلاق تازیانه سکوت یک کوچه نقطه چین ها به داد جمله رسید تا که سانسور هم نفس بکشد عشق آزاد توی پس کوچه بتواند کمی سرک بکشد نقطه چین میگذارم آهسته توی آغوش مبهم تقدیر بازهم نقطه چین تکراری بغض تلخی که خنده را دزدید با سکوتی به وسعت فریاد نقطه چین های شعر شد آزاد شاعر از خواب کهنه شد بیدار نقطه چین...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند فاطمه ادیب _نشر حوزه مشق

‌ دلش جایی همین اطراف در پاییز جامانده زنِ آواره ای بر بامِ توفان خیز جامانده در اعماقش کسی فریاد می زد دوستت دارم کسی تا قسمتی ابری و باران خیز جامانده کنار پنجره رویای او را باد با خود برد از آن دلتنگی اما اندکی سرریز جامانده شبیه برکه ای از ماه دور افتاده و حالا به قلبش رد پاهای جنون آمیز جامانده اگر چشمش به در مانده کنار شمعدانی ها امیدی در دلش هرچند که ناچیز جامانده هزاران مثنوی در وصف اندوهش نمی گنجد تمام خنده اش در بقعه ی تبریز جامانده شمیم عاشقی در خاطرش هر لحظه...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته علی رضا جان نثاری_نشر حوزه مشق

از دل سپردنم تا دل بریدنت تنها یه خواب شد سهم من از تنت تا خواستم از این ظلمت رها بشم دنیامو تیره کرد موهای روشنت حتی تو خوابمون هی ناز میکنی احساستو چه سخت  ابراز میکنی تا دست می‌برم واسه گرفتنت گنجشک می‌شی و پرواز میکنی اون صاف و سادگیت آخر جواب داد فکر تو روحمو راحت عذاب داد اصلا بنا نبود عاشق بشم  ولی تا دیدمت دلم بندو به آب داد دنیام تباه شد روزی که دیدمت از کاسه ی نگام سرمی‌کشیدمت تو بیشتر ولی اهل نموندنی واسه همینه که از دست می‌دمت باید از این به بعد...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند محبوبه کریمی _نشر حوزه مشق

نمیدونم کجای قصه بودم دقیقا لحظه ی آرامشم بود گلی که تو بهم هدیه ندادی همیشه روی میزارایشم بود همون روزا که فارغ بودم از عشق یکی اومد که قلب من رو لرزوند منو چشماش جوری شعله ور کرد که جنگل های تو چشمام و سوزوند   گوش کن تو ببین که چی میگم چارچشمی مراقب من باش من پرُم از شبای بارونی وقت گریه مواظب من باش یکی اومد برای نبش قبر ِ همون حسی که توی بچگی مُرد تموم خاطرات تو دوباره مث دفترچه تو ذهنم ورق خورد تو که عشق منو از یاد بردی چرا یاد من...
قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته مجید گلدار _نشر حوزه مشق

استکان پر می‌کنم با زهرماری استکانم را اندازه‌ی این استکان کردی جهانم را اصلا مگر چیزی برای بازیابی هست گم کرده‌ام بعد از تو اعصاب و روانم را من داشتم مانند آدم شعر میگفتم اما نگاهت آمد آجر کرد نانم را گفتم که آری دوستت دارم ولی دیدم تو با سکوتت تا ابد بستی دهانم را چیزی نگفتم بلکه شاید مرگ با دستش امضا کند پایان تلخ داستانم را از فرط تنهایی دگر یادم نمی‌آید فرق میان دشمنان و دوستانم را ای زندگی از خیر قلب خسته‌ام بگذر یا محو کن از صفحه‌ات نام و نشانم را مجید گلدار  ...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند زهراالهامیان/ رها /_نشر حوزه مشق

خانه ات آباد عشق دست مرا بسته ای روی به هر سو کنم، هر طرفی میرسم در قفسی، خسته ای خانه ات آباد عشق دست من و دامنت یوسف گمگشته ام چشمم و پیراهنت کاش به دادش رسی عاشق بی زور را کاش به منزل بری آن همه شب کور را پای به زنجیر تو از همه دل کنده ایم تا تو چراغی شوی خانه بی نور را کاش حصارم شوی خسته ام از بی کسی خانه ات آباد عشق کاش به دادم رسی       کار، کارِ کبوتران ابله است ورنه من از حضور تو در شبستان خانه...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند رویا مطلبی_نشر حوزه مشق

. زنی فریاد زد در باد که من آبستن دردم بیا گیسوی خود را من به نقدی چند میبندم گرسنه کودک پر درد تبی با لرز در تن داشت دو چهره با نگاهی سرد تبر با سنگ برمیداشت بگفتا این تبر را گیر درختان تنومند میان جنگلم بردار و سیم لخت تارم را به تار موی خود بردار زن درمانده ی لنگان نگاهش یک بیابان بود و مویش موی پرزان بود تبر را کوفت بر تارش و سوی کودک خُردش در آغوشش فشارش داد و شیرش اندکی میداد دو چهره گام را برداشت و روی خود به سوی زن قدم را...
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند نازنین ندائی_نشر حوزه مشق

درد بی مرحم ما می‌گوييم زخم خورده‌ایم ، شما پی مرحمید؟! زخم ما از همین دل نگریستن به یاران بی وفا است زخم ما آشکار شدن سیرت حقیقی دوست نمایان است داد از که خواهیم وقتی خنجر خونین در دست دادگر است؟ زخم ما از خودی است ، این زخم ها را مرحمی است؟ نه ! زخم‌های ما را مرحمی نیست #نازنین_ندائی       ❤️❤️  روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق    https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir      چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب ...