قلم شما

اثری از آنا قهاری از شاعران انتشارات حوزه مشق

پاهایم میل رفتن دارند
به کجایش را نمی‌دانم
اما از ماندن خسته‌اند

می‌روم تا انتهای سیاهی‌ها
آنجا که هیچ باشدُ سکوت

آنجا که معنای زندگی،
لبخندِ تلخِ روی صورتم نباشد

آنجا که زیستن را
نه نشانه‌های حیات،
که رهایی روح می‌دادند

پیله‌ای تنیده به دورم
درونم فریادهاست
و محکوم‌ به سکوتم

از نقاب‌های تکراری خسته‌ام
فریاد می‌کشم خستگی‌ام را
من از سکوت خسته‌ام

هرشب “منی” راملاقات می‌کنم
بی‌شباهت به “من”
بیزارم از سیاهی‌ها و سکوتِ شب
بیزارم از این اتاقِ تاریک
بیزارم از این بَسترِ دنجِ اَمن
که خیال را ناممکن می‌کند

آخرین چراغِ خاموش،
اتاق مرگ را روشن می‌کند
در مرداب خیال دست وپا می‌زنم
راهی به رهایی نیست
تا درآخرین لحظه‌ی حیات
آنجا که تقلاها، به سکون می‌رسد
خواب مرا از مرگ نجات می‌دهد

نمی‌دانم من زودتر از غم برمی‌خیزم
و یا غم پیش از من بیدار است

حالا روشنایی روز، نقاب لبخند را بر چهره‌ام می‌نِشاند
و این سوالِ بی‌جوابِ تکراری
به همراه عذابی دردناک،
که از زیستنت چه می‌خواهی؟

و جملاتی که از تَکرر بی‌معنایند
“این نیز بگذرد
و چون می‌گذرد غمی نیست”
و سال‌هاست که تکرار می‌شود
می‌گذرد…
می گذرد…
می‌گذرد…

و شاید تنها راه رهایی بارش بی‌امان چشمانم باشد
خشکیده‌تر از آنم که ببارم
درچشمان بی‌فروغم ردی از باران نیست

نه به تَلخی کسی دلگیرم
و نه ز مِهر کسی دلشاد

نه در رویایی دور
و نه در لحظه‌ی حال

در جستجوی آنی‌ام که نیست
لبخندی از ته دل…
یک شور بی‌پایان…
یک خواب با رویا…
اشتیاقی برای بیداری…
در میان این سیاهی‌ها،
در جستجوی زندگیِ نزیسته‌ام.
اینجا چیزی غلط است…

✍ #آنا_قهاری

 

 

 

 

خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید:

09191570936
09393353009
https://hozeyemashgh.ir

انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی

تصویر نویسنده
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *