اثری از هنرمند فرهیخته وحید رضا علیپور _انتشارات حوزه مشق
با قرار بیقراری ها که مَحرَم میشویم
عهده دار پرچم ماه محرم میشویم
در عزای رجعت سرخ حسین ابن علی
مدتی غرق عزا و آه و ماتم میشویم
سفره داری میکند بانی بدون اسم و رسم
بانی خیر و شریک سفره ی هم میشویم
این حسین ابن علی فرزند پاک حیدرست
خوشه چین سفره ای کرده فراهم میشویم
دسته های سینه زن بر سینه و سر میزنند
حلقه ی زنجیر این خیل منظم میشویم
گریه ی زیر علم گاهی چه حالی میدهد
ما که دلتنگ سر و روی معظم میشویم
نوحه میافتد به جان خانه ی صاحب عزا
روضه میچسبد زمانی وارث غم میشویم
از بساط شربتی قدر تبرک میبریم
قدر یک جرعه چنان قانع ازین کم میشویم
کودکی دارد به دستش سینی چایی نبات
حکم لازم کرده بردارید و ملزم میشویم
کینه را میشوید این یک استکان نذریش
واقعا شرمنده ی عالم و آدم میشویم
قطره ی اشکی به روی سفره ی دل میچکد
قدر طفل مسلم از قدر مسلم میشویم
یاد ایامی خدا جوری نشست و گریه کرد
ناگهان جوری در آن صحنه مجسم میشویم
یاد روزی که عطش در خیمه ها افتاده بود
غرق در افکار مشک و آب مبرم میشویم
گیج و سردرگم سر جریان روز واقعه
مات و مبهوت از سؤال گنگ و مبهم میشویم
زیر پای چپ صدا بم میشود در طبل ریز
با صدای زیر و بم ویران تر از بم میشویم
جلوه ی حق را درین آیت تماشا میکنیم
تسلیت گویی به فرزندان آدم میشویم
یک نفر از محتشم شعری بخواند آنقدَر
در غم سنگین ابیاتش مقدم میشویم
کربلا را محتشم شعری پر از غم میکند
دل هوای گریه در ماه محرم میکند
کربلا امشب بهانه دست دفتر میدهد
یک نفر با جان و دل در کربلا سر میدهد
کاروان مکه یکدفعه مسافر میشود
ساربان دارد برای جلوه حاضر میشود
کربلا دارد بهانه دست شاعر میدهد
مثنوی دست قلم با طیب خاطر میدهد
طیب الله از وضوی ساربان قبل از اذان
کاروان آماده شد پشت سر یک ساربان
حجشان را نصف و نيمه به باور داده اند
قبل ازینها کاروان نینوا سر داده اند
قبل ازین دل را به دستان صمیمی داده اند
دست حاجت را به حج نصف و نیمی داده اند
این همان راه عبور از شوره زار ذلت ست
حق شدن تنها دلیل محکم بی علت ست
این همان راهی که برگشتی ندارد رفتنش
این همان راهی که آخر سر ندارد بر تنش
این همان جایی که دعوت پشت دعوتنامه داد
شهری آمد دست جمعی نامه پشت نامه داد
این همان شهری که مردانش جنایت میکنند
سرزمینی که زن و مردش خیانت میکنند
خانه هایش را حرامی ها تصاحب کرده اند
با دروغ و حیله ها قصد تقرب کرده اند
حرص گندم را کنار لقمه ی نان میخورند
مثل ریگ و شن قسم اینجا به قرآن میخورند
این همان جایی که دارد آسمان دق میکند
با ریا هر حزب بادی را موافق میکند
گندم ری وعده را دست منافق میدهد
گوی سبقت را به پاها مثل سابق میدهد
یا خدا حتی حلالی ها به هم شک میکنند
نطفه بستن بر حرامی را مبارک میکنند
خیمه شبگاهی که مردانش عروسک میشوند
در سیاهی مردمک هایی که کوچک میشوند
قوم مهمان را به خاک و خون تعارف میکنند
گندم ری را به روی نحس خود تُف میکنند
کربلا یعنی همین ابیات سرشار از جنون
ذات بد حتی خدا را میکشد بر خاک و خون
کربلا،،، باید بیاید چشم گریانت به کار
*لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار*
✍️ @vahidreza.alipoor1973
#وحید_رضا_علیپور
#بی_نام
❤️❤️
روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق
https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب تبدیل رساله دکتری به کتاب مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت ویراستاری حرفه ای کتاب همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید. ۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶ ۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹