قلم شما

اثری از هنرمند فرهیخته ابوالفضل برات زاده _انتشارات حوزه مشق

میدونی، تو نسخه کامل ماه، روی زمینی
با این وجود، بین زیبا ترین‌ها هم زیبا ترینی
اصلا تو خلاصه شدی توی تمام کلمات خوشگل

دیدی روز های آخر آذر ماه، ساعت ۷ صبح بیدار میشی
میبینی کوچه و خیابون رو مه گرفته و بارون زده
دمای هوا یه جوریه که هودی و ژاکت لازمه
تو دقیقا بوی اون حال و هوا رو میدی

شب ها، نگاهی به بیرون بی‌انداز
من گفته هایم را به باد سپرده ام
شاید شبی آن ها را به تو برسانند

ماه من باش تا تمام آسمان را برایت شعر بنویسم
من دوست داشتنت را بلدم، تو فقط ماه من بمان

من که با آرزوی دیدار تو میمیرم، ولی بدان
بعد از مرگ، با ظاهری متفاوت می آیم
و تو را با تمام وجود میبوسمت

من با تو در قفس هم حبس خواهم شد
اما بی تو در آسمان هم پرواز نخواهم کرد

خب، « تو » به ساده ترین شکل ممکن، زیبایی
و من به زیبا ترین شکل ممکن محو سادگی تو

محبوب من، تو خندیدی و امشب با خنده ات ماه کامل شد

به کنج اتاقت، به زانو هایت حسودی میکنم
که تو هر شب زانو هایت را، کنج اتاقت بغل میکنی
ولی من از دور تو را به آغوش میکشم و نوازش میکنم

به چشم کل دنیا هم خارِ گل باشی
به چشم من یه نفر، گل بی خاری

تو به اندازه سکوت بین نت های پیانو، زیبایی

مثل نوار کاست خالی، منو پر کن از صدای خنده هایت
صدایی که کم از صدای آواز پرندگان در حوالی بهشت ندارد

ببین، من نمیدونم خدا تو رو با چه حسی نقاشیت کرده
ولی این رو بدون که هیچکس رو به زیبایی تو نکشیده

خدای کوچک منی، به پرستیدنت دچار شده ام
ماه شب های منی، در تماشای تو غرق شده ام
پناهگاه امن منی، در آغوش تو آرام شده ام
محبوبم، تو را با تمام وجود دوستت دارم

هزار بار هم که تو رو ببینم، باز هم
به اندازه اولین روز دیدارت زیبایی

تو در چشم مجنون، لیلی هستی و من
مجنون قصه ای که لیلی‌اش نابیناست

دلش را شکست، و همین باعث شد
که تک تک قطره‌های اشک‌هایش
از او پر شود، و ذره ذره از
چشم‌هایش بی‌افتد

بگو چشمان چه کسی به چشمانت آمده ست
که دیگر حاضر به دیدن چشمان من نیستی؟

و اما واقعیت ماجرا این است
که من، تو را از چیزی که خودت
در آیینه میبینی هم زیبا تر میبینم

دقیقا‌ همانجایی که عقل میگوید نباید بخواهی‌اش
خیلی بیشتر از قبل میخواهمت؛ مگر آدم
تا چه حد میتواند روانیِ تو باشد؟

کافی‌ست لحظه‌ای به چشم‌های من خیره شوی؛
آنگاه خواهی فهمید که تا چه اندازه
تو را دوست دارم …

گفتم : کجا باید ماه را از نزدیک ملاقات کرد؟
گفتند : احـمـق اسـت، بگوییم آن ســوی دریا ها
و من تمامِ آن سوی دریا ها را به دنبال تو گشته‌ام

به قـدری به دل نشسته‌ای
که برای فـرامـوش کردنت
فقط باید دل را از این تن
جدا کرد

در میان صحبت‌هایت، تو را که نگاه میـکنم
دیـگـر چـیـزی از صـحـبـت هـایـت نمیفهمم؛
تو زیبایی و من حتی اگر هم نخواهم
نـمـیـتـوانـم محو زیـبـایـی‌ات نـشـوم.

بُگذار تا می‌توانم،‌ نگاهت کنم؛
در آغـوش بـگـیـرمَـت، و ببوسمَـت؛
شاید دیگر فردایی وجود نداشته باشد.

و من، تو را به مانند آخرین گل باقی ماندهٔ
بر روی زمین، می‌بـویـم و می‌بـوسـمـت …

در زندگی من، همگی رهگذر و تو ماه منی …

اگر از تمام دنیا
فقط یک‌جا آبادی باشد
قطعا آن یک‌جا، آغوش توست.

روزی که با تک تک خنده‌هایت ذوق کردم،
با قطره قطرهٔ اشک‌هایت، اشک ریختم، و
با تمام وجودم تو را زندگی کردم، فهمیدم
که تا چه اندازه بـه تـو مـبـتـلا شـده‌ام …

و زمانی که همه چیز برایم پوچ شد، تو گل من شدی

و زمانی که همه چیز برایم تاریک شد، تو نور من شدی

 

ابوالفضل برات زاده

 

 

 

 

 

❤️❤️

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir

چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب   همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.   ۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶  ۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

تصویر نویسنده
فردین احمدی

یک نظر برای “اثری از هنرمند فرهیخته ابوالفضل برات زاده _انتشارات حوزه مشق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *