شماره دو گاهنامه ادبی دلبرانه منتشر شد _انتشارات حوزه مشق
شماره دو گاهنامه ادبی دلبرانه وابسته به انتشارات بین المللی حوزه مشق منتشر شد.
مدیر مسئول: دکتر فردین احمدی
سردبیر: مهرشاد علیزاده
در این شماره آثار چند تن از هنرمندان منتشر شد از
جمله:
🌹🌹🌹🌹
محسن مکاری:
عجله ندارم
شتاب نمیکنم به مقصدی برسم
وقتی که زمان مُرده است
و رؤیاهایم در غبار گم شدهاند
عجله ندارم
چرا باید تو را در آغوش بگیرم؟
حالا که دستانت یخ زده
و دهانت پر از برف است
عجله ندارم
نمیخواهم دخترم بزرگ شود
هنگامی که فانوسِ خانهام
خندههای کودکانهی اوست
و خورشیدِ آینده
در پسِ ابری سیاه است
عجله ندارم
به استقبال مرگ نمیروم
چون همیشه در تعقیب من است
نه از او میترسم
نه به او مشتاقم
گرچه پشتم خمیده است
ولی هر صبح
بر موهای سپید و سیاهم شانه میزنم
بارِ زندگی را بر دوش میگذارم
تا مرگ همچنان
پشتِ سرم بماند
دیگر عجله ندارم
خستهتر از آنم
که بخواهم
شتاب کنم
🌹🌹🌹🌹
معصومه کامکار:
تو میدانستی که پنجرهای
روبروی دیوار یک زندان باز میشود
تنها صدای مُشتهای محکمی را
در دلش احساس میکند
که از سلولهای این زندان
به گوش میرسد
تو فکر میکنی هیچ گنجشکی
تحمل لرزیدن دیوار را دارد؟
وقتی روی بام آن مینشیند
و به ساختن لانه فکر میکند
اینجا حتی درختی نیست
پرندهای روی آن آواز بخواند
و من ساکن بلوک هفتم
تنها میتوانم
از پنجرهی باز اتاقم
دیوارهای انفرادی را ببینم
و به زندانبان این ندامتگاه بگویم
هر موقع از بلندگو برای ملاقاتی صدا میکنند
یکبار هم اسم مرا صدا بزنند
🌹🌹🌹🌹
سید محمد اتکالی (سما):
قایقی هستم غریب و غم زده
هجمههای یخ به دریایم زده
در کنارِ اسکله چشمم به راه
راه هم دامن به غمهایم زده
روزهایم در سکوتی منجمد
وای بر شبها که سرمایم زده
قایق و یک اسکله؛ دریا سکوت
رنگِ غمگینی به شبهایم زده
تن میانِ یخ ولی جانم تنور
یادِ پاروزن به رویایم زده
چوبِ پارویم چو دستی منتظر
یخ ولی زنجیر بر پایم زده
نیست دیگر مرغ دریایی به سر
گوئیا طوفان به صحرایم زده
این چه سرما بود در پایانِ عشق
شکلِ یخ بر قلبِ تنهایم زد
🌹🌹🌹🌹
رضا مازینی:
غیر از شراب و بوسه، ما را مباد نوشی
زاهد به کار صوم و… ما هم به بادهنوشی
عیبم مکن که مستم، اینگونهام که هستم
رو کار خویش بِنما، بر ما چه میخروشی؟
اکنون که چشم داری، بر وعدههای فردا
از جام و عیش و حوری، امروز کن خموشی
ما هر دو کام جوییم، در واقعیت اما
من نقد میپسندم، تو نقد میفروشی
🌹🌹🌹🌹
مسیحا مقدسی:
ابرها در اداره ماندهاند
و باران هر لحظه بزرگتر میشود
باد به اتاق میآید
و درد را روی خودش میاندازد
اتاق
آنقدر بزرگ می شود
که بتواند مردههای زیادی را ببلعد
حالا مادر
خیابانهای خسته را میخواباند
سایهای
مادر را صدا میزند
و مادر
در اتفاقها گم میشود
کسی برای ما
ستاره جمع نمیکند
کسی بمبهای کثیف را نمیشوید
جهان را جمع کن
و در چمدان کوچکی بگذار
آدمها
هم را فراموش کردهاند
🌹🌹🌹🌹
❤️❤️
روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق
https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب تبدیل رساله دکتری به کتاب مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت ویراستاری حرفه ای کتاب
همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹