اثری از دکتر محمد رضا روزبهانی از شاعران انتشارات حوزه مشق
یار عقل و هوش از من ربوده نازهای یار ما کاش تا آخر بماند دلبر و دلدار ما حرفهای دلنشینش سینهام را مینواخت قلب من صندوقِ امن و محرمِ اسرار ما آه، از احساسِ من چیزی نمیداند هنوز دوست دارم میشنید از عمق دل، اقرار ما آن قدَر زیباست نازِ آهوانِ چشم او رنگ میبازد پس از هر دیدنش رخسار ما عاشقم بیمزد و منّت، عشقِ بیچون و چرا شاهبیتِ من تویی در مطلعِ اشعار ما کاش امشب بر سرم آید طبیب دردها تا عیادت کرده باشد از دل بیمار ما چشم بر در دوختم، ای یار، دقّ الباب کن! آن قدَر هم بد نخواهی...